ترنم ترنم ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

آروم جون مامان و بابا: ترنم

نیمه دوم اردیبهشت 92

سلام ملوسک نازم. نیمه دوم اردیبهشت به مهمونی گذشت و این وسط بیشتر از همه شما خوش به حالت بود چون  کلی نی نی دیدی. مامان بزرگ و بابابزرگ قراره 11 خرداد از تهران عازم خونه خدا بشن اینجا رسمه که نزدیکان مهمونی بدن قبل رفتنشون.ما هم از این قاعده مستثنی نبودیم روز 1 خرداد مصادف با پایان 18 ماهگیت مهمونیمون بود که تو یه پست جدا برات عکساشو میذارم. تا صدای اذان میاد دستاتو میبری سمت گوشت و الله اکبر میگی و بعدش میدوی تا جانمازو پهن کنی. تا میشینی تو ماشین دستتو میبری و ضبط رو روشن میکنی و بسته به آهنگ خودتو تکون میدی. درد و دل یه مامان خسته از کارات چی بگم که دیگه خونه در محاصره کامل و حیطه کاری شماست.به تموم جوانب خونه...
20 خرداد 1392

نیمه اول اردیبهشت 92

سلام عزیزترینم که این روزا دوست داشتن رو در اووووووووووووووووووووووووووج با وجودت تجربه میکنم.واقعا والاترین و زیباترین حس تو دنیا مادر بودنه.خیلی حس ناز و شیرینیه وقتی میبینی یکی از وجودت داری و لحظه لحظه رشدش رو شاهدی خدایا شکرت به خاطر این حس زیبااااااااااا.نصیب تمام اونایی که مشتاقن قرار بده .الهی آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآمین.مخصوصا شبنم گلم و نرگس جونی و دل آرام و .....   زبان ترنمی مامان جون ....................> مامانا بابا جون ......................>بابا دا بده-برو .....................>بده-برو سیب ....................> سیب شکلات .....................> شولا بعضی وقتا هم شلات شبنم ........................
16 ارديبهشت 1392
1