ترنم ترنم ، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

آروم جون مامان و بابا: ترنم

نیمه دوم خرداد 92

سلام ملوسک نازم هفته سوم خرداد رو که اکثرا با عمه جون بودیم یا برا خرید یا خونه مامان بزرگ تا یه سری کارای خورده ریز که به ماها سپرده بودن انجام بدیم این وسط شمام خوش به حالت بود که هر روز عمه رو میدیدی. جمعه 24 ام 1 بامداد مامان بزرگ و بابابزرگ از سفر حج رسیدن تهران.من و شما و بابا رفتیم باغ خاله جون بابا.11(عکسا پست بعد) امین دوره انتخابات ریاست جمهوری. شنبه 25 ام ساعت 19 بالاخره مامان بزرگ و بابابزرگ اومدن خونشون.برا پیشوار رفتیم تا پلیس راه.شما تو راه رفت تو ماشین دایی حسین بابا بودی و بغل زندایی نشسته بودین تو راه برگشت تو ماشین بابابزرگ اینا. یکشنبه 26 ام مهمونی حاجی خورون تو سالن برگزار شد یه ساعت اول تو زنونه بودی و...
8 تير 1392

نیمه اول خرداد 92

سلام عزیزترینم بالاخره یه سال و نیمه شدی و واکسنشم نوش جان کردی و تا 6 سالگی هر دو یا بهتر بگم هر 3 راحت شدیم.آآآآآآخیششششششششش . خدایا شکرت به خاطر داشتن یه دختر یه سال و نیمه سالم وباهوش و ششششششششیطوووووووون و انشالله صالح. جونم برات بگه که روز اول خرداد که مصادف با یک سال و نیمه گی شما بود مهمونی قبل رفتن حج مامان بزرگ و بابابزرگ خونه ما دعوت بودند که شرح کاملش رو تو پست قبل تصویری داریم. روز دوم پنج شنبه که وقت واکسنت بود(اول وقتش بود ولی بهداشت ما فقط 1شنبه و 5شنبه این واکسنو میزنن) من و شما و بابایی رفتیم و بعد از چکاپ قد و وزن و دور سر نوبت واکسن شد واکسن اول به دستت بود که مسئولش بار اول سوزن رو که زد سر سوزن ...
22 خرداد 1392
1