ترنم ترنم ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

آروم جون مامان و بابا: ترنم

نیمه اول اردیبهشت 92 به روایت تصویر

1392/2/22 11:20
2,122 بازدید
اشتراک گذاری

سلام تمام وجودمقلب

این روزا ماشالله اونقدر دلبری میکنی که من و بابایی همش در حال غش و ضعفیم برات.بغلچشم بد دور ازت مااااااااااادر.اینم یه دعای مادربزرگی.

جونم برات بگه پیروی نوشته هام تو پست قبل یه گوشه از اون نوشته هارو برات تصویری میذارم.

این همون اول صبح کرم پودری که گفته بودم!!!!!!!قابل توچه ویژه شبنم جونم که تصور نمودن اوضاع رو !!

دخترم سعی دارن شیشه رو مثلاااااااااااااا تمیز کنن.

بیا ادامه لطفا

 

سلام تمام وجودمقلب

این روزا ماشالله اونقدر دلبری میکنی که من و بابایی همش در حال غش و ضعفیم برات.بغلچشم بد دور ازت مااااااااااادر.اینم یه دعای مادربزرگی.

جونم برات بگه پیروی نوشته هام تو پست قبل یه گوشه از اون نوشته هارو برات تصویری میذارم.

این همون اول صبح کرم پودری که گفته بودم!!!!!!!قابل توچه ویژه شبنم جونم که تصور نمودن اوضاع رو !!

دخترم سعی دارن شیشه رو مثلاااااااااااااا تمیز کنن.

بیا ادامه لطفا

 =================================================

فکرشو بکن یه گوشی سایلنت رو بندازی تو یه ظرف بعدشم تازه این ظرف داخل کابینت هم باشه. چه جوری میشه پیداش کرد؟ فقط رفت و آمد مکرر یه شیطون کنجکاوم کرد به داخل ظرف یه نگاهی بندارم.

علاقه به خرید و پر و خالی نمودن

خانوم خانوما خودشون نایلون برداشتن و اومدن سراغ سبد پیاز سیب زمینی

اینم اندازه واقعی موهات که فقط زیر آب قابل رویته.تا حالا هیچ تیزی موهاتو لمس نکرده البته!

سختیش تا اینجا بوده الان دیگه میشه همه اون موهای فرفریتو  با یه کش بست.

صعود !!!!!!!!!!!!!!!!!!!

خود خانوم خانوما تهنای تهنا رفتن صندلی رو با یه حرکت بستن کشون کشون تا اینجا آوردن علم کردن و

رسیدن به هدف که ماوس باشه تازه بعدشم سعی کردن بیان رو میز که تا حدودی موفق بودن و با دخالت مامان پایین رانده شدند.متفکر

یه هوررررررررررررررررررررررررررا یا به قول خود ترنم هودا بعد از صرف غذا .

اوین تلاش های دخترم برا بالا رفتن از پله ها

15 ام تولد امیر ابولفضل جون.یعنی از هوار تا عکس یکی هم درست نیست ها.تار بودن را بر ما ببخشید لطفا

یه فرشته ناز بعد  کلی شیطنت و نانای تولد دوستش

همیشه آسوده باشی عشقممممممممممممم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مامان رومینا
23 اردیبهشت 92 10:21
یعنی من موندم چرا این وروجکا به لوازم آرایشو و البته سیب زمینی پیاز علاقه دارن .من که از دست رومینا اونا رو تو کابینت قایم کردم ولی بازم جاشونو پیدا کرده و میره سراغشونآی ترنم شیطون گوشی موبایلو چرااونجا قایم کردی وروجک منعزیزززززز دلم چه جیگر خوابیده.از طرف من ببوسش این فرشته کوچولو رو مامانی


شبنم
24 اردیبهشت 92 10:56
ای جوووووووووووونم..اون روز یه صورت خواب الود کرم پودری رو تصور کردم و کلی خندیدم، اما الان عکست از تصورم، خیلی بامزه تر و خوردنی تر بود!!
الهههی، حالا یعنی تو با این انگشت های کوچولوت، می خوای شیشه تمیز کنی،وروجک!!..راستشو بگو خاله جونم، وقتی که کارت تموم شد و رفتی کنار، شیشه ها رو چند برابر کثبف تر کرده بودی؟؟!
ولی مهم اینه که از الان انقدر کدبانو و خانوووم تشریف داری!
ترنم جون، عزیزم، نونت یه کم کوچیک نیست؟!!..تو رو خدا اگر واسه کره خوردنت، نون یه موقع کمه، بگو تا از شیراز، بفرستم بیاد خدمتت!!
جیگر خودت و خرید کردنت و اون صندلی کوچولوت که این همه جابه جاش کردی تا به موس برسی!و این قیافه نازنازیت بعد از غذا خوردنت و خوابیدنت
ای شالله که مامانی یادش باشه همیشه برای تو گل دخترم اسفند دود کنه.


سلام گلم ممنون از نگاه ت عزیزم و ممنون از همراهیت
شبنم
25 اردیبهشت 92 17:59
مامانی توی خونه با ترنم فارسی صحبت می کنید یا ترکی؟


البته که فارسی!چون من که بلد نیستم ترکی حرف بزنم فقط میفهمم.
مامان ماهان نفسی1
26 اردیبهشت 92 3:07
وای عزیزم مردم از خنده حالا چرا کرم پودر رو به لباش زده ای جانم وای خدا از دست این وروجکا عین ماهان صندلی میزاره تا انجایی که دسترس ندارن بتونن دسترسی پیدا کنن هزار ماشالله ترنم جون چه قدی کشده
مهسا
26 اردیبهشت 92 16:42
سلام اي جانم ماشاا.... به ترنم جونم قربونش برم من آخه وروجك اين جاي گذاشتن گوشيه ولي ماماني از حق نگذريم ترنم حسابي هم به مامانش كمك مي كنه سيب زميني هارو حالي مي كنه شيشه براتون پاك ميكنه دست گلش درد نكنهقربونت برم من خوشگل خانوم بوووووووووووووووووووووووووس
مامان ریحانه
26 اردیبهشت 92 19:37
خیلی عکسای قشنگی بودن. کلی کیف کردیم. ماشالا چه شیطون شده این خوشگل خانم. یه بوس گنده واسه ترنم و مامانششششششششش
فاطمه (مامان آیلین)
29 اردیبهشت 92 12:54
ترنم خوشگل خاله تو عکس اولیه مو هاتو از پشت بستی نه ؟ به هر حال خیلی بهت میاد بوس و اسه شیطونک خانوم
نسیم
29 اردیبهشت 92 14:15
سلام عزيزم ماشالله چه دخملي ناز و شيريني دارين. خدا براتون حفظش کنه خوشحالم که باهاتون آشنا شدم. به وبلاگ روبان دوزي من هم سري بزنيد. اگر مايل به تبادل لينک بودين خبرم کنيد. باباي
صفورا مامان آوا
29 اردیبهشت 92 16:08
خصوصی
مامان پارسا جیگر
29 اردیبهشت 92 16:36
وای چه شیطون و بلا و خوشگل و شیرین زبون شدی عسل خانوم قربونت برم اونجا هم که کرم پودر زدی با نمک و جیگر شدی عزیز خاله
مامان شايان و پرنيا
29 اردیبهشت 92 17:15
شيطونك خانوم با اجازه لينكتون كردم
مریم--------❤
1 خرداد 92 14:58
سلام چه عکسهای خوشگلی از ترنم کوچولوی مهربون و دوست داشتنی لباس توت فرنگی ترنم خیلی خوشگله
مریم--------❤
1 خرداد 92 14:59
چرا نمیای؟کجایی؟
مامان رومینا
3 خرداد 92 9:45
کجایی مامانی؟خیلی وقته نیستی!!!!نگرانتون شدم
سرزمین شاد
8 خرداد 92 19:35
برای جشن ها و میهمانی های خود به دنبال ایده هایی خاص هستید؟ از سرزمین شاد دیدن نمایید
مامان حسام كوچولو
11 خرداد 92 17:21
سلام عزيزم ما با يك پست جديد از شيرين كارياي حسام كو چولو در خدمت شماييم بهمون سر بزنيد. ممنون
کاکل زری یا ناز پری
12 خرداد 92 17:23
ترنم جونمممممممممم قوروبنت برممممممممممم خیلی دلم تنگ شده بودددددددد وای که سرم شلوغه و نمی تونم زود بهتون سر بزنم ولی خیلی دلم تنگش ده بود براش ماشالله خیلی جیگر و بزرگ شده... چرا این همه پست نا تموممممممممممم؟؟؟؟
خاله نرگس
14 خرداد 92 23:48
عاشق شیطونیاتم عشق من