نیمه اول اردیبهشت 92 به روایت تصویر
سلام تمام وجودم
این روزا ماشالله اونقدر دلبری میکنی که من و بابایی همش در حال غش و ضعفیم برات.چشم بد دور ازت مااااااااااادر.اینم یه دعای مادربزرگی.
جونم برات بگه پیروی نوشته هام تو پست قبل یه گوشه از اون نوشته هارو برات تصویری میذارم.
این همون اول صبح کرم پودری که گفته بودم!!!!!!!قابل توچه ویژه شبنم جونم که تصور نمودن اوضاع رو !!
دخترم سعی دارن شیشه رو مثلاااااااااااااا تمیز کنن.
بیا ادامه لطفا
سلام تمام وجودم
این روزا ماشالله اونقدر دلبری میکنی که من و بابایی همش در حال غش و ضعفیم برات.چشم بد دور ازت مااااااااااادر.اینم یه دعای مادربزرگی.
جونم برات بگه پیروی نوشته هام تو پست قبل یه گوشه از اون نوشته هارو برات تصویری میذارم.
این همون اول صبح کرم پودری که گفته بودم!!!!!!!قابل توچه ویژه شبنم جونم که تصور نمودن اوضاع رو !!
دخترم سعی دارن شیشه رو مثلاااااااااااااا تمیز کنن.
بیا ادامه لطفا
=================================================
فکرشو بکن یه گوشی سایلنت رو بندازی تو یه ظرف بعدشم تازه این ظرف داخل کابینت هم باشه. چه جوری میشه پیداش کرد؟ فقط رفت و آمد مکرر یه شیطون کنجکاوم کرد به داخل ظرف یه نگاهی بندارم.
علاقه به خرید و پر و خالی نمودن
خانوم خانوما خودشون نایلون برداشتن و اومدن سراغ سبد پیاز سیب زمینی
اینم اندازه واقعی موهات که فقط زیر آب قابل رویته.تا حالا هیچ تیزی موهاتو لمس نکرده البته!
سختیش تا اینجا بوده الان دیگه میشه همه اون موهای فرفریتو با یه کش بست.
صعود !!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خود خانوم خانوما تهنای تهنا رفتن صندلی رو با یه حرکت بستن کشون کشون تا اینجا آوردن علم کردن و
رسیدن به هدف که ماوس باشه تازه بعدشم سعی کردن بیان رو میز که تا حدودی موفق بودن و با دخالت مامان پایین رانده شدند.
یه هوررررررررررررررررررررررررررا یا به قول خود ترنم هودا بعد از صرف غذا .
اوین تلاش های دخترم برا بالا رفتن از پله ها
15 ام تولد امیر ابولفضل جون.یعنی از هوار تا عکس یکی هم درست نیست ها.تار بودن را بر ما ببخشید لطفا
یه فرشته ناز بعد کلی شیطنت و نانای تولد دوستش
همیشه آسوده باشی عشقممممممممممممم