نیمه دوم بهمن 91
سلام عزیز دل مامان ١٥ام ظهر برا اولین بار با کفش بیرون از خونه رو پاهات ایستادی و قدم برداشتی.فروشگاه سانیس 16 ام: تولد مامان بزرگ مبارک. 17 ام : بند دلم پاره شد .عزیز مامان زیر چشمتو زخم کردی.چجوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟یه لیوان پلاسنیکی دستت بود و بازی میکردی حین بازی زمین خوردی ونگوخورده پای چشمت یعنی خدا رحم کرد حسابی اگه فقط ١سانت بالاتر بود من بدبخت شده بودم فکرشم نمیتونم بکنم.گریه کردی هیچوقت میفتی گریه نمیکنی منماول فکر کردم بی حوصله شدی و میخوای مامان بغلت کنه بغلت کردم آب بهت دادم وصورتتوشستمکه کاش دستم میشکست آخه نگوکه گلم زخمی شده وآب که میخوره بدتر میسوزه یهو دیدم خون پای چشمت یه کم هم زخمت عمق داشت یه کم یخ برات گذاشتمنم...