ترنم ترنم ، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

آروم جون مامان و بابا: ترنم

فروردین 92

1392/2/1 10:15
971 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازگل ملوسم که روز به روز شیرین تر از روز قبلیبغل

متاسفم که  روز اول فروردین رو باید با یه خبر بد شروع کنم.پدربزرگ مادری بابا دقیقا در روز تولد 92 سالگیشون و در سال 92 رفتن پیش خدا.روحشون شاد و یادشون گرامی.

به این ترتیب بابا شب 1 ام رفتن خونمون و چون باید 5 ام هم میرفتن سر کار تا 12 ام که باز تعطیل باشن تهنا بودن تا 12 ام اومدن پیشمون تهران و 13 رو باهم به در کردیم و 14 ام با مامان جون و باباجون 5 تایی از سمت شمال راه افتادیم سمت خونمون.

تو اون 2-3 هفته ای که با مامان جون اینا بودیم کلی دلبری کردی و کلی هم چیز یاد گرفتی.اونایی که یادمه برات مینویسم:

 اول که به آهنگ گل پری که مامان جون تو گوشیش داره علاقه داری در حد تیم ملی و تا میشنوی گل از گلت میشکفه و شروع میکنی قر دادن.اول فقط دستاتو حرکت میدادی بعد کم کم حرکات کمر رو چاشنیش کردی و بعدشم حرکت پاهات بهش اضافه شده یه رقص پایی میکنی که نگوووووووووووووووو   دور خودت چرخیدن که بماااند عاشق دور زدنتم.بشکن میزنی مثلا .انقده ناناز این حرکاتو انجام میدی که میخوام بخووووووووورمت.دوست داشتنی من قلببوس از اون لپات.

تو آهنگ گل پری اینارو جواب میدی:

گل پری جون:   ترنم: ب ب          شوهر داری   ترنم: ن ن

دست کوچولو :دستاتو نشون میدی         پاکوچولو: پاهاتون تا زانو میاری بالا

مثلا تفنگ باری میکنی و به جای شلیک میگی دوف دوف  اینم لفظ جدید شلیکه ها به زبات ترنمی.اول فقط از بقیه توقع داشتی خودشونو به مردن بزنن یه بار که مامان جون گفت تو رو زدیم تو هم خودتو به مردن زدی.سرتو یه وری انداختی رو شونت و چشماتم همزمان بستی.یعنی کم مونده بود دسته جمعی حمله کنیم بهت و قورتت بدیم.

برات یه جباب ساز گرفتم دوستش داری.میدوی دنبال جباب ها تا بگیریشون و از بازی باهاشون خیلی لذت میبری.

یه سری که با مامان جون رفته بودیم مغازه باباجون .داشتی میرفتی بغل باباجون کفشت افتاد و مامان جون گفت کفش ترنم افتاد.شما هم تکرار کردی "اوووووووووتاد". از اون به بعد تا میپرسیم کفش ترنم مغازه بابا چی شد؟ میگی اوووووتاد.وقتی میخوری زمین میگی اوتاد.وقتی چیزی از دست میفته میگی:اوتاد. یعنی دقیقا معنی کلمه افتاد رو فهمیدی ودرک کردی.ماشالله ناز گلکم.

 کلمه "بده" رو هم میگی و کاربردشو میدونی.

تا حالا یکی دوبار جمله دو کلمه ای ازت شنیدم: 

ترنم افتاد  " ت ام    اوتاد  "     کفش افتاد  "کش اوتاد"

میگم  کادو          میگی:تادو

عشق عینکی.اولین عینک آفتابی رو برات از آستارا خریدیم.دسته هاش بنفشه انقده بهت میاد حالا عکسشو برات تو پست های بعد میزارم.

عزیز مامان تا سس میبینی شروع میکنی به گردوندنش روی غذا.فدای اون دستای نازت.بوس

ماشالله خیلی باهوش و بلایی.

 ام که بردیمت دکتر قدت:83    وزنت 10 کیلو ماشالله قدت خوبه ولی وزنت به نسبت .........متفکر بس که ورجه وورجه میکنی وروجک منننننننننقلب

 وقتی گل سر میزنیم برات یا لباس نو میپوشی مخصوصا بعد از حموم کردن که لباس و گیره هات عوض میشه میای جلوی من یا بابایی وایمیستی و یه جوری خودتو لوس میکنی و ناز میکنی که ما ازت تعریف کنیم و به به و چه چه کنیم که چقده ناز شدی.

وقتی چیری میخوای میدیم بهت میگی "م" یا "می" و سرتم یه وری میذاری رو شونت همزمان که یعنی مرسی.

 عااشق جیگری.تو این 10 روز که لب به چیزی نمیزدی جز شیر غذای دومت جیگر بود.

میگم بگو  جیگر میگی "جی در"

میگم بگو جانم میگی "داااااااااااااااااان"

 میگم لپ میگی اپ (با ضمه)

 میگم عزیزم میگی عجججججججججیج

اوف شده رو بلدی میگی اوف

اینا رو نوشتم برات فعلا تا امروز که 26 امه که غیبتم طولانی نشه بازم چیزی تا امروز یادم افتاد مینویسم و از این چند روز باقیمانده تا آخر ماه

همیشه دلت شاد و لبت خندون ناز گلکمقلب

بعدا نوشت

با آهنگ همراهی میکنی و بوم بوم میگی.دل من تو سینه باز " بوم بوم "

٢٦ ام به بعد:

میگم پرتقال                     میگی پتال 

چهارشنبه 28 ام تا جمعه 30 ام باز یه سفر 2 روزه داشتیم به تهران.بابا امتحان وزارت کشور داشت. عمو حامد باز برت یه اسباب بازی خوشگل گرفته که یه فیل بزرگ با 3 تا بچه که مثل قطار به هم وصلن و موزیکاله.خانوم هوشمند همسایه مغازه باباجون هم برات یه عروسک کوچمول موزیکال ناز گرفته تا روشن میکنی شروع میکنی با آهنگش قر دادن.آهااااا بابا هم برات جمعه از بازار پرنده 3 تا بلدرچین گرفته که تو راه همسفرمون بودن.گذاشتیم تو تراس خونه همش میگی دودو دودو و کلی با دیدنشون ذوق میکنی و لذت میبری.همیشه شاد باشی ملوسکمقلب

تو راه برگشت از زنجان برات یه جفت دمپایی روفرشی سنتی گرفتیم.بس که دمپایی ماهارو پات میکنی و تو خونه رژه میریزبانو ماهم نگران پیچ خوردن پات خدایی نکرده.

جیگملم من و بابا عاشقتیم فراااااااااااوووووووووووووووووووونبغل

ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان نفس
26 فروردین 92 10:50
الهی من قربون اون حرف زدنت بشششششششم جیگر طلای من خدا نکنه بگی "ت ام اوتاد" عزیزم مامانی یعنی هیچ کدوم از اونایی که دفعه قبل تایپیدمو ندیدی! همشون پر از خالی بودن!! خصوصی چک کن مامانی
مامان رومینا
26 فروردین 92 12:26
عزیزم چقدر شیرین شده با این کاراش .پس مامانش کو عکس؟؟؟؟؟زودی عکس بذار دلمون واسه ترنمی تنگ شده.سال 92 یه تنبلی بسیار قوی همه مامانا رو در بر گرفته ها


سلام چشم عزیزم.هنوز تو دوربینن هه هه
مهسا مامان کیارش
30 فروردین 92 17:12
الهی قوبون شیرین زبونیات نازگلکم
فاطمه (مامان آیلین)
31 فروردین 92 12:46
سلام ترنم کوچولوی خوشگل ! یعنی من مرده اون فرهنگ لغاتتم اون قر دادن و بشکن و بالا بندازات ..ماشالا به همه شما نی نی ها که آدم واقعا می خواد قورتتون بده ..عجیجمی جیدر کوچولو
مامان بهداد
7 اردیبهشت 92 10:05
ای جان!! قربون اون گل پری خوندنت . دست کوچولو پاکوچولوی خوشگل.