ترنم ترنم ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

آروم جون مامان و بابا: ترنم

هفته 31 بارداری

هفته 31 بارداری کودک شما چگونه تغییر می کند؟ در اين هفته اندازه كودك شما به حدود 40 سانتي متر رسيده است. وزن او كمي بيشتر از 1360 گرم است و به زودي شاهد يك افزايش وزن ناگهاني در كودكتان خواهيد بود. او همچنين مي تواند سرش را از يك طرف به طرف ديگر بچرخاند. يك لايه چربي هم در زير پوست او در حال جمع شدن است تا او براي زندگي در خارج رحم آماده شود، در نتيجه بازوها سرها و بدن او در حال بزرگتر شدن هستند. شما چگونه تغییر می کنید؟ شما ممكن است در اين دوران شاهد ترشح آغوز يا پيش شير از پستانهايتان باشيد. برخي از خانمهاي حامله چنين مسئله اي را مشاهده مي كنند و برخي هم آن را پيش از تولد نوزادشان تجربه نخواهند كرد. در هر حال اين مسئله طبيعي است...
26 شهريور 1390

ترک

امروز( ٩٠.٦.٢٠)اولین ترک هارو زیر شکمم دیدم.     خیلی ناراحت شدم و این موضوع خیلی ذهنمو به خودش مشغول کرده.بابا هم خیلی به این موضوع حساسه برا همین از همون اول که فهمید قراره یه نینی بیاد پیشمون برام روغن زیتون گرفت تا بزنم به شکمم.منم چند روز استفاده کردم ولی وقتی دیدم فقط ترک ها رو ران پاهام ان بی خیال شدم ولی حالا.......   .خدای من کمک کن ترک هام بیشتر از این نشه. ...
26 شهريور 1390

جمعه(90.6.25=31 هفته و 6 روز)

من و بابایی با دخمل قشنگمون که تو دل مامانه همراه با عمو امید (دوست بابایی) و زن عمو و دخملشون آیسل رفتیم جلفا .میخواستیم بریم پارک کوهستانی که چون تمام آلاچیق ها پر شده بودن و آفتاب بود و ما هم چادر نبرده بودیم تصمیم گرفتیم بریم کلیسای سنت استاپوس وقتی رسیدیم دیدیم اونجا هم حسابی شلوغه و جا واسه پارک ماشین نیست.برگشتیم و یه جایی کنار رود ارس بساطمونو پهن کردیم و جوجه هایی که واسه نهار برده بودیم بابایی و عمو امید کباب کردن و همگی نوش جان کردیم.بعد از خوردن میوه و چای و تنقلات و تخمه و پسته تازه و کمی استراحت و البته هنرنمایی آیسل (عمو آهنگ گذاشته بود و دخملکش می رقصید ) وسایلامونو جمع کردیم و رفتیم پارک کوهستان اونجام کلی آیسل بازی کرد .بر...
26 شهريور 1390

چهارشنبه 90.4.22 (22 هفته و 3 روز)

 صبح ساعت 8:30 با عمو کریم رفتم آزمایشگاه.یه لیوان آب قند بهم دادن بخورم و گفتن یه ساعت دیگه برم و خون بدم.تو این فاصله رفتم خونه مامان بزرگ و بعد از 1 ساعت با مامان بزرگ رفتم خون دادم وگفتن جوابشو عصر 6 به بعد میدن.عصر جوابو بردم پیش دکتر طبیعی بود(76 از 180) برام قرص جوشان کلسیم و کپسول F&F  نوشت و گفت 1 ماه دیگه وقت بگیرم.                                                  ...
6 شهريور 1390

90.4.21 (22هفته و 2 روز)

 امروز وقت دکتر دارم.بعد از ظهر با بابا رفتیم دکتر.فشار و وز نمو اندازه گرفت وزنم شده 66 و فشارم هم عادیه . با دستگاه ضرب ان قلبتو شنیدم. دکتر گفت طبیعیه و رشدتم مناسبه.سونوگرافی ننوشت.یه آزمایش خون برا دیابت نوشت.باید فردا صبح ناشتا برم.                               ...
6 شهريور 1390

شنبه 90.3.21 (17 هفته و 6 روز)

     وقت دکتر دارم.     دکتر برام سونوگرافی نوشت.یه سونوی کامل از تمام اندام ها و ستون فقرات.خوشبختانه تمام اندامها و ستون فقراتت سالمن جیگر مامان.       در ضمن مطمئن شدیم که دخملی عزیز دل بابا و مامان.      صورت ماهت هم دیدیم گرد و تپل.یه سیدی از سونوت گرفتیم .      به دکتر نشون دادم و چون خوشبختانه مشکلی نبود فقط داروهای تقویتی ففول و کلسیم نوشت و گفت که یه ماه دیگه میبینمتون.                         &nb...
6 شهريور 1390

یکشنبه 90.2.11 (12 هفته و 1 روز)

  امروز میرم دکتر.دکتر وزن و فشارمو اندازه گرفت و یه آزمایش خون و سونو نوشت.رفتم سونو گفتن خدارو شکر سالمی و احتمال دادن که دختر باشی   عزیز کومچولوی مامان .        آزمایش خون هم دادم ولی گفتن جوابش 10 روز دیگه(21 ام) حاضره.      پرسیدیم که چه آزمایشیه گفتن برا بررسی ناهنجاریها خصوصا سندرم.ان شاء الله که سالمی سلطان قلب مامان و بابا.     ...
6 شهريور 1390