نیمه دوم تیر 92 به روایت تصویر
سلام ناز نازی مامان
برا دیدن شیطنت ها لطفا بیا ادامه
خونه مامان بزرگ .ببین چگده عشق کاکائویی مثل خودم
یه دخمل شکلاتی
آب بازی تو بالکن خونه.آقا ما گذاشتیم آب بازی کنی رفتی قشنگ نشستی توش.منم آوردم همونجا زیر آفتاب حمومت کردم
===================================================
==================================================
اینجا من و شما و بابا و مامان بزرگ رفتیم پارک دیگه با ما کاری نداشتی گیر داده بودی همش مامان جون پیشت باشه.من و بابایی هم مانند روزگاران گذشته دو تایی رفتیم نشستیم رو صندلی وبه صحبت ولی همش چشمون به شما بود و البته صحبت هامون هم در مورد شما
آحه کمر باریک من تو نیازی نداری به این کارا که(قضیه سوسکه و پای بلوری بچشه ها)
گیر دادی مثل بزرگترا دستتو بگیری به دسته های بالای وسیله بازی
بعدش رفتیم بستنی خورون
جوووووووووووووووووووونم دست زدی به خار کاکتوس ها دستت به قول خودت اوپ (اوف) شده.
٢٣ تیر 92 ===========================================
دخترم سبد لباساش رو میبره بذاره تو اتاقش.اینم همون درخت گیلاس که برامون ازش گیلاس میچینی
26 تیر 92 ==========================================
خانوم خودشون رفتن از تو فریزر بستنی برداشتن آوردن نشستن به خوردن یعنی اومدم دیدم اینجوری شدم.حالا بستنی بذارم جلوش نمیخوره ها.
27 تیر 92 ========================================
دخترم کمک مامان میکنه برا آماده کردن خمیر پیتزا
28 تیر 92 ==========================================
جمعه تو ظل آفتاب و گرما تو ماه رمضان 6 بعدازظهر رفتیم پااااااااارک .یعنی ببین چقده حوصلمون سریده بود.یه عولمه هم هله هوله از خوش منظر خریدیم من جمله خشکبار و آجیل از آلو و انجیر خشک و پسته و بادام و گردو و شادونه.من نمیدونم تو چی از جون این مجسمه میخوای.هر بار باید بری پیشش.
31 تیر 92 ==========================================
هنر نمایی کف خونه.خوب شد ماژیک سی دی دستت بود راحت تونستم با اسکاچ پاکش کنم.
===================================================
٢١ تیر 92
عشقم چه ناز خوابیده.تار افتاده ولی چون دوسش داشتم گذاشتم.دستشو ببین جیگملمو مثل بزرگترا .موووووووووووووووووووووووووووووچ