ترنم ترنم ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

آروم جون مامان و بابا: ترنم

عکسای بهمن 91 (سری اول)

سلام نازگل ملوسم میخواستم بیام عکسای نیمه دوم بهمن رو بذارم دیدم ای واااااای من اصلا از ماه بهمن برات عکس روزمره نذاشتم البته عکسای مناسبتی جشن قدم و ولنتاین رو تو بهمن گذاشتم ولی روزمرگی هات نه.پس تو دو سری عکسارو میذارم تا برا سال جدید کار مونده نمونه.   ماجراهای ترنم و نی نی یعنی کجا میبردش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ برا دیدن بقیه بیا ادامه لطفا بعدش میخوابونیش.رفتی گوشه فرش یه گوشه نشستی و برا نی نی لالایی به زبون خودت میخونی(نا نا نا نا پیش پیش) وقت غذا خوردنه تولد مامان بزرگ خوب بخوابی ملوسکم.عروسک ناااااااااااااز مامان عشششششششششششششششششششششششقم &nb...
13 اسفند 1391

نیمه دوم بهمن 91

سلام عزیز دل مامان   ١٥ام ظهر برا اولین بار با کفش بیرون از خونه رو پاهات ایستادی و قدم برداشتی.فروشگاه سانیس 16 ام: تولد مامان بزرگ مبارک. 17 ام : بند دلم پاره شد .عزیز مامان زیر چشمتو زخم کردی.چجوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟یه لیوان پلاسنیکی دستت بود و بازی میکردی حین بازی زمین خوردی ونگوخورده پای چشمت یعنی خدا رحم کرد حسابی اگه فقط ١سانت بالاتر بود من بدبخت شده بودم فکرشم نمیتونم بکنم.گریه کردی هیچوقت میفتی گریه نمیکنی منماول فکر کردم بی حوصله شدی و میخوای مامان بغلت کنه بغلت کردم آب بهت دادم وصورتتوشستمکه کاش دستم میشکست آخه نگوکه گلم زخمی شده وآب که میخوره بدتر میسوزه یهو دیدم خون پای چشمت یه کم هم زخمت عمق داشت یه کم یخ برات گذاشتمنم...
30 بهمن 1391

عشق مامان وبابا روز عشق مبارک

ترنم جیگر طلای مامان ٢  ساله با حضور فیزیکیت در کنارمون و 3 ساله با وجودت   روز عشق مارو از این حالت        به این حالت    تغییر دادی و من این 3 تا قلب تپنده زیبا روبا هیچی تو دنیا عوض نمیکنم. جا داره این روز قشنگ رو به همه عاشقا تبریک بگم مخصوصا خانواده خودم بابای مهربونم مامان گلم آبجی جیگرم و  داداش نفسم عشقای من روز عشق و دوستی بر شما مبارک. برا صرف یه صبحانه و شام عشقولانه دعوتین ادامه مطلب عشقم صبحانه رو من و شما و بابا با هم بودیم و شام با نسرین جون و عمورضا وامیر کوچولوی ناناز که اولین ولنتاین رو تجربه میکرد.اینم بگم بعد صبحانه رفتیم برا دی...
28 بهمن 1391

نیمه اول بهمن 91

سلام زیباترین زندگیم 1 بهمن: میگم: ببین-میگی ب ب با کسره ١٠ ام ببینن رو میگی ببی (ن نداره) تقریبا هر چی رو برات تکرار کنم بلند و کشیده سعی میکنی تکرار کنی البته فقط بخش اولش رو این روزها عشقت اینه که عروسک کوچولوتو تو دستت بگیری و تو خونه راه بری باهاش و براش مادری کنی همونطور که داری تو خونه راه میری میگیریش بین دو تا دستای گوچولوت و براش لالایی میگی(البته میگی نانا نانایا پیش پیش ).یا از غذایی که داری میخوری بهش میدی.قربونت برم عسلکم مطمئنم یه مامان جیگر میشی در آینده برا نی نی هات.به امید اون روز.یعنی من میبینم اونروز رو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خوشگلم یه ساک یا نایلون برمیداری و توش رو از وسایلای موجود روی زمین پر میکنی و دسته شو میندازی ...
15 بهمن 1391

نیمه دوم مهر 91 به روایت تصویر

سلام نازگلک خانوم بالاخره عکس ار دندونای ترنم .هوراااااااااااااااااااا خونه عمو رضا ترنم و دوستاش!!!! ترنم و شیطنت هاش!!!؟؟؟؟!!! ترنم راضی از شیطنت هاش:   خریدای مامان 2 آبان 91 برا دخملیش اینارو قبلا داشتی بعد از کلی شیطنت!!!!!!!!!! یه مامان گرفتار تو ادامه مطلب منتظرتونه  ...
11 بهمن 1391