ترنم ترنم ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره

آروم جون مامان و بابا: ترنم

جشن قدم

عزیزترین مامان پنج شنبه 5 بهمن 91 یه جشن قدم کوچولو برات گرفتیم که نسرین جون و امیر کوچولو و عمو رضا هم مهمونمون بودن. در اولین فرصت عکسارو برات میذارم. بعدا نوشت یکشنبه 8 ام :از دیروز کله سحر دارم میگردم دنبال کابل دوربین هنوز نیابیدمش ٨:٢٢ شب یکشنبه بالاخره کابل رو یابیدم بگو کجا؟؟؟؟؟کنار ..... .مثلا جلوی میز تلویزیون یه میز دیگه گذاشتیم که نتونی بری یو اس بی رو برداری یا دستگاه رو خاموش روشن کنی.کابل رو انداختی اونجا منم تموم کشوها و کمدهارو زیر و رو کردم زیر مبلا و....... .قربونت برم وروجک چهارشنبه 11 بهمن :                  ببخشید دیر...
11 بهمن 1391

سورپرایز از نوع مرواریدی

عشق مامان در حالی که منتظر دندون بالا سمت چپ دندونای وسط بودیم مروارید ششم صدف دهانت شد دندون پایینی کنار دوتا دندون وسطی که سمت چپ خودته و راست ما.دندون بالایی هم کم مونده در بیاد هر روز به اون نیگا میکردیم و لمس میکردیم نگو مروارید پایینی در اومده امروز صبح موقع تعویض پوشکت یه سفیدی دیدم تا همین الان که ساعت 18 بعداز ظهره اجازه لمسش رو ندادی ولی الان مطمئنم چون تیزیشو با انگشتم لمس کردم.(دوشنبه 2 بهمن) ٣ تا بالا 3 تا پایین دندون داری 2 تا وسطی ها ،سومی بالا سمت راستشون(خودت)در اومده پایینیه چپیه در اومده. مروارید ششم مبارک.به سلامتی 24 تایی شن . بعدا نوشت :3 بهمن سه شنبه مروارید هفتم رویت شد.سمت چپ خودت کنار دو تا دندونای وسطی از...
3 بهمن 1391

عکسای دی 91 (سری دوم)

سلام نازگلکم اینجا داری با کفشدوزک گیره سرت حرف میزنی قربونت برم من. دخترم داره پشت باباش رو ماساژ میده.قربون اون دستای کوچولوی نانازت برا دیدن بقیه بیا ادامه مخصوصا هنرهای دست مامان بزرگ مهربون. این ست خوشگل رو مامان بزرگ برات بافتن.تازه یه ست شورت و هد زرد پر رنگ هم بافتن که انشالله عکس انداختم برات میذارم. مامان بزرگ مهربون دستت درد نکنه. (مامان شوشو رو میگم ها ) مامان بزرگ به یاد بچگی بابایی شمارو بستن پشتشون اما شما دست بابا رو تو شیطونی بستی با اینکه بابا خودش شیطووووووووووووووووووونی بوده ها. اولین خط خطی های یه نقاش معروف مدل 2013 نشستن روی صندلی غذات اینم یه نمونه دیگه از یه فشن...
3 بهمن 1391

نیمه دوم دی 91

سلام عزیزتر از جونم 16 دی: تولد بابابزرگ مبارک دخترم با تبلیغ مولفیکس ادای نی نی هاشو در میاری .وایمیستی و باسنتو تکون میدی یا در حالتی که رو پاهاتی دستاتم میذاری رو زمین و از لای پاهات دالی میکنی. پروسه راه رفتن: 16 تا 24 ام:وقتی حواسمون بهت نیست مستقل تعداد قدم هاتو زیادتر کردی ولی اگه نگات کنیم زودی میشینی. وقتی خودت رو پاهات می ایستی و راه میری نگاه میکنی بهمون که یعنی من وایستادم ها تشویقم کنیم. 26 ام :سعی میکنی بیشتر به حالت ایستاده باشی تا 4دست و پا.به راه رفتن علاقمند تر شدی. 30 ام:تقریبا مسلط راه میری عشق کتاب: هر جا کتاب میبینی فوری میری برش میداری و ورق میزنی و بعضی وقتا لباتم تکون میدی که مثلا میخونیش. این ...
30 دی 1391

عکسای دی 91 (سری اول)

 سلام ملوسکم یا کارتون نمی بینی   یااااااااااااااا        میری تو تلویزیون بیا ادامه بقیه کاراتو ببین!!!!!!!!!!!!!!!!! !توجه !                               !توجه!                    بشتابید        جدیدترین مدل گردنبند            آخرین مدل گردنب...
27 دی 1391

مریضی

ترنمم امروز (دوشنبه 18 دی) تب کرده حالش خوب نیست همش با گریه از خواب میپره و هذیون میگه. خدایا زودتر خوبش کن.خودمم سرما خوردم سرم داره قیلی ویلی میره. بعدا نوشت در 19 دی:دیروز عصر ترنم رو بردیم دکتر خدارو شکر فقط سرماخوردگیه و عفونت نداره.کم خواب شدی نازگلم.فکر کن ساعت 5:30 صبح رفتیم حمام از خواب بیدار شده بودی و رو تخت رژه میرفتی.باباییم که باید 6 بیدار میشد بره سرکار. بازم مرسی نازگلا از بازدیداتون آمار دیروزمون:1511 نفر بازدید کننده اما خب چیزی ننوشتین که بشناسیمتون . منتظر نظرات خوب و دلگرم کنندتون هستیم مهربووووووووونا. ...
19 دی 1391