ماجرای ترنم کوچولو و کتاب کوچکش(بهمن 90)

1390/11/13 11:37

977 بازدید

اشتراک گذاری

سلام فرشته کوچولوی مامان بغل .اصلا باورم نمیشد بتونی خودت کتابتو باز کنی و ورق بزنی.بازم مامان و متعجب کردی و حیرون شیطون بلای من قلب

عکسا در ادامه...........

اینجا که مامان داره کتاب آشنایی با حیوانات رو نشونت میده و تو هم با دقت نگاه میکنی هیچ.اما در ادامه یه کتاب با اندازه جیبی دادم دستت که تو متعجبم کردی بلاچه خانوم.

عکس

پسندها (0) پسندیدم

شما اولین مشوق باشید!

مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

مهسا
13 بهمن 90 13:01

سلام
ماشا ا... به ترنم جون قربونت برم خانمی بوسسسسسسسسسسسسس

خدا نکنه خاله.120سال زنده باشی انشالله.

مامان عرشیا
13 بهمن 90 13:48

عزیز دلم افرین .حالا که اینهمه باهوشی باید عروس خودم بشی .هههههههههههههههههه

خجالتم نده خاله

lمامان یکتا
13 بهمن 90 13:49

آفرین به ترنم کوچولو.دختری که از الان به کتاب علاقه نشون میده معلومه که در آینده هم انشالله یه خانم دانشمنده. مامانی تا میتونی براش شعرو کتاب بخون.

ممنون خاله از لطفت.به روی چشم

مریم
13 بهمن 90 15:29

چه ذوقی میگکنه مامانی

فدات بشم خاله جون

م میتپه برات

مامان آیهان جون
13 بهمن 90 18:33

آفرین ترنم کوچولوی کتاب خون و باهوش. انگار اون موقع که واسه دنیا اومدن دل مامانو کم طاقت کرده بودی، داشتی همه انرژیتو ذخیره میکردی واسه این دنیا که هر روز با یه کار جدید، مامانو ذوق زده کنی. آفرین خاله جون

آروم جون مامان و بابا: ترنم

ماجرای ترنم کوچولو و کتاب کوچکش(بهمن 90)

نظرات (5)

مطلب بعدی

مطلب قبلی