انگشت زخمی
سلام عزیز دل مامان.الهی مامان فدات.عزیز مامان ناراحنی ام و شرمندت.آخه دیشب که داشتی شیر میخوردی و بابا اومد ناخوناتو بگیره ناخن انگشت شصت دست راستتو از ته گرفت و انگشتت خون اومد.بابا کلی ناراحن شد و چندین و چند بار انگشتتو بوسید و ازت معذرت خواست.منم که نگو گریم گرفت و یه چند دیقه ای گرییدم.بعدشم بابا دیگه نتونست ناخوناتو بگیره و من با احتیاط تموم شروع کردم به گرفتن ناخونات.تقصیر من شد آخه من کلی اصرار کردم که بابا بیاد ناخوناتو بگیره.دختر گلم شرمندهما رو میبخشی مامانخیلی دوستت داریم.
امروز رفته بودیم بیرون(مرکز خرید)پست کاملشو فردا میذارم با عکس.تا فردا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی