هفته 34 ( 2 تا 4 مهر چگونه گذشت ؟)
سلام دختر قشنگم.دیروز وارد هفته ٣٤ شدی عزیز مامان.بابایی ٢ روز پیش برا یه قرار کاری با دوستش که تو بعدها به اسم عمو رضا خواهی شناخت رفته بودند تهران.منم رفته بودم پیش خانمش که بهش قراره بگی خاله نسرین آخه خاله نسرین خواهر نداره و منو آبجی صدا می کنه.برا همین با یه روز تاخیر وارد شدنت به هفته ٣٤ رو به تو عزیز دل مامان و خودم و بابایی تبریک میگم.راستی بابا اینا خونه مامان جون هم سر زدن و مامان جون یه سری از وسایلاتو که باقی مونده بودن زحمت کشیده خریده و برات فرستاده.دست مامان جون و بابا جون درد نکنه .ان شاءالله سایشون صد سال بالا سرمون باشه.مامان من که میشه مامان جون تو قرار بود بیاد اینجا که با هم بریم وسایلاتو بخریم ولی وقتی فهمید بابا میره پیشششون از تهران خرید کرد و داد بابایی تا برامون بیاره.مامان جون میگه حالت که فعلا خدا رو شکر خوبه و خودت از پس کارات بر میای پس همون نزدیک وقت زایمانت میام پیشتون. وسایلایی که مامان جون برات فرستاده:مینی واشر-صندلی غذا-سرویس چینی غذاخوریت با قاشق و چنگال-وسایل حمام(وان-سبد لباس -گیره-آویز لباس-توالت فرنکی-جاصابونی و سطل آشغال)اینا همشون تو یه بسته بندی هستن.-کاپشن-یه سری وسایل بهداشتی اضافه(میگم اضافه آخه یه بسته باباجون برات از آنتالیا آورده بود قبلا)شامل:پوشک-دستمال مرطوب-پودر صابون و پودر لباسشویی مخصوص نی نی-یه جفت کش سر خوشگل-یه بسته کهنه قابل شستشو-آویز بالای تخت موزیکال
ان شاالله سر فرصت عکساشونو میذارم. دیگه تقریبا خریدا تموم شد مونده فرش اتاقت و پرده که اونم هر موقع بابا وقت کنه میریم میگیریم.
دختر گلم امیدوارم به سلامتی و شادی از وسایلایی که برات گرفتیم استفاده کنی.قربونت بره مامان