8.5 ماهگی تو دل مامان
سلام نازگل مامان. گل دخترم.عشق مامان و بابا.خوبی فدات شم؟دیروز وقت نکردم برات بنویسم آخه دیروز مامان جون(مامان مامانی) از تهران اومد تا پیش مامانی بمونه که اگه شما قدم رنجه فرمودین و تشریف آوردین از شما و مامانی مراقبت کنه و حسابی بهمون برسه.برات لباسای کاموای گرم زمستونیتو هم گرفته و آورده .دایی جون هم برات یه ست حوله حموم خوشگل با لیف و پاپوش های خوشگلترش فرستاده.دیروز بعد از ظهر هم عزیز جون (مامان بابایی) با عمه و عمو اومدن و یه سری وسایل برات آوردن.برا شام نگهشون داشتیم.آقاجون(بابای بابایی)هم برا شام اومد و جمعمون تکمیل شد.
اینم لباسای گرمی که مامان جون برات از تهران زحمت کشیده و آورده:
اینم حوله ای که دایی شاهین برات گرفته
اینام وسایلایی که عزیز جون برات آورده:
اینام یه سری لباسای دیگت:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی