اندر احوالات ترنمم(2)
سلام عزیزکم.
2-3 روزیه یاد گرفتی نانای کنی.اونم فقط با یه دست.دست چپتو تکون میدی.اونم فقط انگشتاتو باز و بسته میکنی.دستتو نمیاری بالا هاعاشق این اداهاتم.
فکر کن الان تو بغلم خوابیدی چه شکلی؟ نشسته بودی رو پاهام خم شدی با دست راستت پای راستتو گرفتی همونطور که خم شدی پایین خوابت برده
عاشق ادا و اطوارهای موقعشیر خوردنتم.یا با دو تا دستات دو تا پاهاتو که جمع کردی تو شکمت میگیری در حالی که داری شیر میمکی.یا در حالی که یه دستت رو میگیری جلو لبای مامان تا بهشون پیوسته بوسه بزنه با اون یکی دستت هم ممکنه لباس مامان رو محکم گرفته باشی یا اینکه بازم یه دستت به پاته.
برا خودت آواز میخونی .حرفهارو به هم میچسبونی و با صدای نازک جیغ مانندی میکشیشون."دد" رو واضح میشه از بین اونا تشخیص داد.صداهایی مثل "ب و آ و ا و هیم" رو هم میشه از بینشون شنید .بازم چیزی کشفیدم میگم.
قبلا با آهنگ گوشی و عروسکت وقتی مینداختمت رو پام میخوابیدی اما این ماه باید خودم برات میخوندم تا بخوابی منم برات شعر "عروسک قشنگ من "رو میخونم تا خوابت ببره.
دست دادن هم یاد گرفتی.وقتی دستمو میارم جلو و میگم "دست بده" دست راستتو میذاری تو دستم .
تو عروسی آذری میرقصیدن تو هم با دقت نیگا میکردی.بعدش پاهاتو با سرعت تکون میدادی(بالا -پایین).
چند روزیه زبونت رو میچسبونی به سقف دهنت انگار که چیزی چسبیده به سقف دهنت و یه صدایی تولید میکنی.(نیدونم شاید یه دلیل خاصی داره؟؟؟؟؟؟؟؟)
دیروز آب طالبی خوردی اندازه چند قاشق کوچیک.
اما بگم از عروسی شنبه 23-2-91 اولین عروسی که رفتی:
تو عروسی بهت انداره یه عدس شیرینی دادم.مامان بزرگم لطف کرد و بهت یه ریزه موز و آب معدنیداد.تازشم گفت کلی تشنش بود خوب شد دادم.از 4:30 رفتیم تا 7:30 مثل یه خانوم به تمام معنا بودی و اذیت نکردی و با لذت تماشا میکردی بردم تو رختکن بهت شیر بدم نخوردیچرا؟خوب صدا میومد و شمام به سروصدا حساس .دیگه 7:30 حسابی بی خواب بودی آخه از صبحش فقط 2 ساعت بین روز خوابیدی.منم 7:30 به بابا زنگیدم و نیم ساعت زودتر از بقیه رفتیم خونه.شیر خوردی خوابیدی 9 به زور بیدار کردمت لباس پوشیدی و رفتیم شام بعدشم از اونجا خونه رفتیم خونه عمو رضا دوست بابا و کوچولوشونو که 10 روز بود به دنیا اومده بود دیدیم.تولدت مبارک امیر جونی
عسلکم روز به روز شیرین تر و خواستنی تر میشی.خدا تو و تموم نی نی هارو سلامت و شاد حفظشون کنه.دوستت دارم روز به روز و لحظه به لحظه بیشتر از قبل.