ترنم ترنم ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

آروم جون مامان و بابا: ترنم

اندر احوالات ترنم در نیمه دوم خرداد 91

1391/3/30 9:51
971 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ملوسک خانومبغل

لطفا بیا ادامه مطلب چون حرفام زیادهچشمک

سلام ملوسکمماچ

این روزا خیلی شیطون بلا شدی و نمیشه یه لحظه تنهات گذاشتاز خود راضی.اینم شرح کارات:

مدل خوابیدنت:بیشتر به پهلو میخوابی طوری که پاهاتو تو شکمت جمع میکنی و دستاتم به صورت کشیده به جلو-بعضی وقتام رو یه دستت میخوابی عسلک(اذیت نمیشی مامان)و همچنان مچاله به سمت شکم.موقع هایی هم که به پشت میخوابی دستات رو به بالا هستن.به هر حال میری گوشه ترین قسمت جای خوابت و به بالش میچسبی و میخوابی.من و بابا هر دومون اینجوری میخوابیم.

مدل شیر خوردنت:دیگه میتونی تو هر مدل و حالتی شیر بخوری.خودت نوک سینه رو با دستات میگیری  و میذاری تو دهنت. اما در حالت عادی که معمولا خوابیده بهت شیر میدم پاهاتو رو شکم مامان میذاری(البته بیشتر لگد میزنی)دستاتم اکثرا جلو دهن مامانه تا بهشون بوسه برنه.بعضی وقتا هم لب مامان رو تکون میدی تا صدا در بیاد(انگشتت رو مینداری بین دو تا لبای مامان و میکشیشون سمت پایین)نمیدونم تونستم تفهیم کنم حالت رو یا نه؟بعضی کارای عادی رو نمیشه توصسف کرد آخه واژه خاصی هم براشون وجود نداره.اگر هم کسی دور و برت باشه و شما هم مایل به بازی باشین همچنان بازیگوشی میکنین و دریغ از یه قلپ شیر خوردن.

مدل بازی کردنت:از بس که شما به سبد پوشکتون  علاقه داشتین منم کاربریش رو تغییر دادم و الان اسباب بازیات تو سبدن واز صبح تا شب هم کار شما خالی کردنشه و کار مامان پر کردنش.تا چند روز پیش سبد رو یهو برمیگردوندی و همه اسباب بازیات میریخت ولی الان میتونی یکی یکی برشون داری تا سبد خالی شه.پریروز موقع این کار اومدم  دیدم سرت تو سبده و دستات به سر سبد.تا اومدم ازت عکس بگیرم خودتو نجات دادی(عکس از لحظه نجاتت رو تونستم شکار کنم).

سر و صدات:تازگیا جیغ هات بنفش تر شده.موقع بازی با اسباب بازیات تکونشون میدی و محکم میکوبیشون زمین.البته بیشتر اوقات پای بیچارته که ضربه هارو تحمل میکنه.(الهی مامان فدای اون پاهای تپلوت)و آنچنان موقع باری سر و صدا و جیغ و داد را میندازی که نگو.(جیغ زدنی صدات شبیه پیشی ها میشه)

لوس شدن:خودتو به مامان میچسبونی و برا طرف مقابل که داره باهات حرف میزنه لبخند ملیح میزنی و یه صدای آروم در میاری(مثل صدای موش)الان مامانم اینجا بود میگفت بچه رو به هر چی جک و جونوره تمثیل کردی.

ادای کلمه مامان:دقیقا 2 روز پیش(یکشنبه  عصر  28خرداد 91) در خلال گریه های بنفشتون 3 بار کلمه ماما رو ادا کردی .از اون به بعد هنوز ادا نشده تا بذار ببینم همین الان(8:30صبح 30 ام)دو بار پشت سر هم گفتی مامان.وای که دارم رو ابرا سیر میکنم.الان از خواب بیدار شدی و تا منو دیدی گفتی:ماما.وای که قلبم داره میلرزه هنوزم.

کلمه هایی که میگی:

تا حالا در میون سخنرانیتون این کلمات رو تشخیص دادیم:علاوه بر بابا و دد که واضح و پیوسته میگی و الان هم ماما  اینا هم شنیده شدن ملی تک و توک :به به   گاگا    تا دیروز به جای ماما میگفتی هیم ما - ب هی .بعضی وقتا هم میگی با  با   و دستاتو به نشونه بای بای تکون میدی.

بهم نگا کنین: وقتی میخوای جلب نظر کنی با صدای بلند میگی" ه "و اینکار رو چندین بار تکرار میکنی.الهی قربون دخترم برم که میخواد منظورش رو با حرف زدن برسونه اما نمیتونه.

اداهات :چند بار مامان بزرگ و البته بابات با پشتکار اول دست تو رو بردن جلوی دهنشون و در حالیکه صدای " آ " رو ادا میکردن با دست به دهن میکوبیدن تا صداشون آهنگین شه و بعد وقتی نوبت تو میشه تو هم صدا در میاری.بعضی وقتا بلند بلند بعضی وقتا هم آروم و موشی میگی "آ".دخترم شرطی شده.

بای بای کردن هم که به راهه.وقتی حتی بلندت میکنم تا تو خونه چرخی بزنیم.

اتاقت:اتاق خودتو خیلی دوست داری و میتونی توش تنها بمونی تا دقایقی بدون اینکه یادت بیاد مامان پیشت نیست.تا داخل اتاقت میشی به در و دیوارش نیگا میکنی و لبخند میزنی.

غلت کامل:که کلا بیخیال سدیم تا نیمه میرنی و بعدشم دستتو حائل میکنی و بر میگردی به پشتت.

چهار دست و پا :اینم بی خیال.وقتی به پشتی پاهاتو تا حالت 4 دست و پا خم میکنی ولی باز دستت رو کنارت حائل میکنی و بر میگردی به سمت  پشتت و یه لبخند تحویل مامان میدی که یعنی؟؟؟؟؟؟والله چه بدونم شاید میخوای مثل مامان 4 دست و پا نری و یه راست بعد از نشستن راه رفتن؟

به من زنگ بزن :همچنان مکالمه تلفنی شما با مامان جون و اعضای خانواده من به راهه.بعضی وقتا جیکت در نمیا و بعضی وقتا هم انقدر سر و صدا راه میندازی به من مجال صحبت نمیدی  و البته سیم تلفن هم که دیگه از دستت در امان نیست.عاشق جویدن سیم تلفنی 3 بار هم سر این کارت تلفن رو انداختی زمین.

 منو بغل کن:وقتی از جلوت رد میشیم و میخوای بغلت کنیم دست و پاهاتو تکون تکون میدی و "ه" "ه" میکنی مثل حالت نفس زدن که یعنی منو بغل کن.پاهاتو خیلی محکم میکوبی زمین عزیزم نکن این کارو دل مامان ضعف میره.

نمیدم مال خودمه:عسلم وقتی چیزی رو از دستت میخوایم بگیریم دستاتو محکم تر میکنی و عصبی میشی و صداتو بلند میکنی جیغ میزنیاسترس

بیرون رفتن:اولا که عاشق بیرون رفتنی بعدشم تا لباس بیرون تن میکنیم بال بال میزنی که منم .بیرون از خونه هم که خانومی خانومماچقلبحالا چه کوچه و خیابون و خرید چه مهمونی.چون عاشق جاها و افراد متفاوتیمژه

 

بیصبرانه منتظر چند روز دیگم.یعنی سورپریز میشم؟خیال باطل

پاورقی:روزهای پایانی از ماه هفتم (خرداد 91)الان :9:12 روز 30 خرداد 91 عسلکم تو اتاقش یه نیم ساعتی هست تنهاست و بازی میکنهبغلآخ که مامان فدات

بعدا نوشت:

آینه:وقتی جلوی آینه ای سر و صدا راه میندازی و میخندی تازه بای بای هم میکنی.آینه  بازی رو دوست داری.

 یه هفته ای میشه مبل رو گذاشتم جلوی دکور ازش بالا میری و تو آینه دکور خودتو میبینی و کلی ذوق میکنی.شرح تصویریشو تو پست بعد برات میذارم.9:38  صبح

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان ساینا
30 خرداد 91 11:02
ساینای منم همینطوره مامانی. کاراشون عین همه. فداتون بشم
بابای دوقلوها
30 خرداد 91 16:40
خلاصه حرفای مامان اینه که کلا شیرین عسلی عمووو جوون شیرین تر از همه اون قسمت بغل کردن بود خدا پشت و پناهت باشه گلی
خاله ی النا
30 خرداد 91 17:24
خاله ی النا
30 خرداد 91 17:27
افرین
یاسی خاله هیلدا
30 خرداد 91 23:57
وای چه مامان باحالی خوش به حال ترنم .چه دقیق .افرین کیف کردم .یه بوس خوب برا یه مامان خوب
مامان ماهان نفسی
3 تیر 91 23:48
وای چه مامان خوبی با ذوق تمام کاراتو برات نوشته عسلم قدرشوبدون
مریم مامان عسل
4 تیر 91 7:27
قربونش برم عزیزم بیشتر کاراش شبیه عسله. ولی عسل خیلی قل میخوره و کل خونه رو با غلت زدن طی العرض میکنه. اما هنوز نمیتونه بشینه و از نشستن بدش میاد. شیر خوردن ترنمم مثل عسله. توی هر حالتی شیر میخوره. البته بهتره بگم بیشتر بازی میکنه با سینه.
ني ني آينده
13 تیر 91 11:41
سلام وبلاگتون قشنگه عكساشم خوب دراومده