اندر احوالات ترنم در نیمه اول خرداد 91
سلام عسلکم خوبی؟
فکر کن دیروز عصر یه عالمه برات نوشته بدم که پیش از ارسال برق رفت و تموم زحماتم به هدر رفت.تازه با یه مشقتی تایپیده بودم که نگو.شما بغلم بودی و دائم یه دستت رو میز دنبال موس یا کیبورد بود اون یکی دستتم که به سیم لب تاب که یا تابش میدادی یا تو دهن مبارک بود.بگذریم
عزیزترینم از اول خرداد که مصادف با شروع 7 ماهگیته کلمه "بابا" رو تلفظ میکنی.اوایل سریع تلفظش میکردی و زیاد واضح نبود اما به مرور کشیده تر و با صدای بلندتر و مکررا به کار میبریش.نمیدونی بابا چه حالی میشه وقتی میگی "بابا".کم مونده پرواز کنه.البته هنوز نمیدونی "بابا "باباست و فقط میگی ولی بابا هم دست بردار نیست و با هر بار بابا گفتنت میگه {جانم}میگه انقدر تکرار میکنم تا بدونه بابا یعنی من.این دومین کلمه دو بخشیه که میگی.اول"دد" رو گفتی دیروز هم در خلال سخنرانیتون یه بار کلمه "گاگا" شنیده شد.باید ببینیم تکرارش میکنی یا تصادفی بوده.
دیگه وقتی من و بابا لباس بیرون تنمون میکنیم میدونی قراره بریم بیرون و با شدت تمام دست و پاهاتو تکون میدی و به اصطلاح خودمون بال بال میزنی.
از اول خرداد غذاخور شدی رسما.قبلا یه چیزایی پراکنده بهت میدادم.تا حالا چیا تناول (بگم مزه درست تره)کردین؟زرده تخم مرغ-لیموشیرین-هندوانه-آب پرتقال طبیعی-ریواس-شیر و بیسکوئیت-فرنی-شیرینی جات-سوپ
سوپ رو دوست داری.عاشق آب پرتقالی(یکی دو پر پرتقال رئو له میکنم و فقط آبش رو بهت میدم پالپ نه ها).در عوض مخالف سرسخت فرنی هستی.
وقتی من یا بابا از جلوت رد میشیم حسابی بال بال میزنی و دستات رو به رومون باز میکنی که یعنی منو بغل کن.
دیگه موقع شیر خوردن از دستتم کمک میگیری.خود کفا شدی.
دختر گرمایی مامان نمیدونم تکلیف من و شما تو گرمای تابستون چیه؟همین الان که با تاب و شورت میگردی تو خونه و پنجره هم بازه- شبا فقط قسمت کمرت رو میپوشونم که بازم غرغر میکنی که گرمه.
قطره آهن از این ماه به قطره های ویتامین قبلیت اضافه شده که خوردنش مکافاتیه.تقصیر تو هم نیسته ها خوب مزش بده دیگه. ریختم تو آب پرتقالت اونم لب نزدی.
وقتی ایستاده میذارمت رو صندلی غذات یا مبل ها طوری که تکیه ات بهشونه حدود نیم تا 1 دقیقه میتونی بایستی.
"بای بای" کردن هم یاد گرفتی.وقتی میگیریم بغل رو شونه ها و روت به جلوست یا وقتی تو بغلی طوری که جلوی شکممون قرار داری ناخودآگاه بای بای میکنی.شرطی شدی.
آواز میخونی در حد جهانی.بعضی وقتا همچین سر و صدا راه میندازی که بیا و ببین.
دیگه نمیشه از جلو چشت دور شد تو خونه.موقع کار با لب تاب یا شما تو بغلم جلوی میزی یا من ولو میشم کنار شما رو زمین.تو آشپزخونه هم که با کریر و کمربندهای بسته اش در خدمتتون هستیم.
تو حموم کماکان جیگری خانوم و عاشق آب و آب بازی.تازگیا زیر دوش پاهاتو به هم قلاب میکنی.بعضی وقتا هم دستتو به لوله آب سرد میگیری.
تازگیا غریبی میکنی و بغل هرکسی نمیری.مخصوصا آقایون.
برا بابا بی نهایت خودتو لوس میکنی و حسابی دلشو میبری.
آخ آخ.هر چی سیمه تو خونه از دستت عاصیه.از گوشی تلفن بگیر تا لب تاب و شارژر ها و ........ .سیم خور مامان.
عاشق بچه هایی.تو هر جمعی اگه بچه باشه فقط چشت به اون هاست و نیگا میکنی و بهشون لبخند میزنی.
"نازی کردن"هم تقریبا یاد گرفتی نه به اون مهارت فعلا با کمک.