ترنم ترنم ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

آروم جون مامان و بابا: ترنم

صدام کردی

1391/5/17 14:13
1,205 بازدید
اشتراک گذاری

(دوشنبه 16 مرداد 91) کاملا هدفمند و چشم تو چشم به من گفتی :"ماااااماااااااان"هورا

وااااااااای که چه حس قشنگی داره این لحظه.niniweblog.com

انگار رو ابرام.niniweblog.com

از خوشحالی چشام اشکی شدن.چشمک

قبلا هم میگفتی ماما ولی این گفتن کجا و اون کجا..niniweblog.com

 

عزیزم ممنون که با اومدنت این حس زیبا رو بهم هدیه کردیniniweblog.com

 

خدایاااااااااااااااااااااااااااا شکرت شکرت شکرت به خاطر داشتن این گل دختررررررربغل

niniweblog.com

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مامان بهی
17 مرداد 91 14:05
:


مریم مامان عسل
17 مرداد 91 14:34
وای مبارکهههههههههههه
منم اولین باری که عسل معنا دار صدام کرد ذوق مرگ شدم از خوشحالی! این شکلی شدم:


واقعا خیلی مزه میده.آره پستت رو یادمه.ماشالله عسلی خیلی زود زبون باز کرد


عمه اریسا کوشمولو
17 مرداد 91 14:38
جووووووونم چقد زووود گفتی عزیزم


زیادم زود نبوده خالههههههههه.

مامان ریحانه
17 مرداد 91 17:44
ماشالا.هزار ماشالا به این دختر باهوش


ممنون خاله.ماشالله به ریحانه جونی
مامان ریحانه
17 مرداد 91 17:45
خصوصی داری عزیزم


بله.چشم.ممنون بابت رمز
مامان امیر
17 مرداد 91 18:23
ماشاا.. خاله قربونت بره


ممنون خاله.خدا نکنه.سلامت باشین
مامان رومینا
18 مرداد 91 1:30
ایول ترنمی.آفرین .خوش ب حال مامانی.کاش منم زودی این حسو تجربه کنم


منون خاله.انشالله به زودی تجربه میکنین.خودتونو حسابی آماده کنین(ماچ)
بابای دوقلوها
18 مرداد 91 9:16
آفرین به گلیییی
بزرگ شده دیگه گل دخملیمووون

من تا به حال کسی بهم نگفته مامان که ببینم چه حسی داره
ولی واسه اولین بار که بهم گفتن بابا نزدیک بوود از خوشحالی کارم به بیمارستان بکشه



دقیقا همون حسه فقط واژه های مامان و بابا فرق میکنه دیگهههههههههههههههههه.بیمارستان رو خوب اومدیدههههههههههههههههههههههههههه
مامانی درسا
18 مرداد 91 9:57
ای چون ما هم دلمون غش رفت مامانی شما که دیگه ...... میدونم چی میگی هر وقت درسا مامان صدام میکنه انگار دنیا رو دو دستی بهم تقدیم میکنن هیچ وقت هم تکراری نمیشه ..... ترنمی عاشقتم عزیزم


واقعا سارا جون زیباترین روز زندگیمو رقم زد.
مریم--------❤
18 مرداد 91 18:29
یاسی خاله هیلدا
18 مرداد 91 22:59
اخی عزیزززززززززززززززززم







مریم--------❤
19 مرداد 91 23:02
آفرین به ترنم خانومیاهنگار همین چند روز پیش بود که مامانیش براش مینوشت اون موقع تو دل مامانیش بود


آره عزیزم واقعااااااااااااا
مامان تسنیم
21 مرداد 91 10:50
واییییییی مبارکه



مامان آیهان جون
21 مرداد 91 10:56
سلام فرشته کوچولوی نازنینم، ببخش که یه مدت طولانی برات چیزی ننوشتم ولی همه پست هاتو خوندم خاله جون. ماشاءالله حسابی خانم شدی و کلی کارای قشنگ و تازه انجام دادی که هرکدومش دل مامان و بابارو یه عالمه خوشحال کرده و لبشون رو خندون


سلام خاله خوشحالم برگشتین