ترنم ترنم ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

آروم جون مامان و بابا: ترنم

این چند روز

1391/7/4 21:58
1,598 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ملوسکمقلب

خیلی دلبر شدی این چند روزهماچحسابی خودتو برامون لوس میکنی و دالی بازی با هر چی دم دستته هیچی هم که نباشه دستای ناز کوچولوتو میذاری جلوی چشات و میزنی کنار و دا دا میکنی.

یه سری کلمه های جدیدم میگی مثل:بده با تاکید روی د(د  رو تشدید دار میگی)جیز: تلفظ میکنی تیززز ز رو مثل ژ میگیتعجبتلفظش یه جور خاصیه باید ببینی تا بفهمی چی میگم.حالا یه بار از کلماتی که میگی فیلم میگیرم.چشمکبسسسسسسسسسسسه.

اینم چند تا عکس از چند روز اخیر:

اینجا عزیزای دلم خوابشون برده.جمعه ظهر روز 31 شهریور.بابایی اومده ترنم رو روی سینش با تکون دادن بخوابونه خودشم خوابش برده و حدود 1 ساعت تو اون حالت وسط هال خواب بودن.قلبقلبفدای هر دوشونماچماچ

شیطونک مامان تو ویترین دکورزبان

اینم اولین استکانی که شکستی.استکان فینگیلی که مامان جون بهت  داده بودن.رو صندلی غذات بودی رومیزی رو کشیدی افتاد و شکستقهقهه

اینام عکسای دیشب خونه "نسرین جون و امیر جونم و آقا رضا"

همش میخواستی دست تو چشم امیر جون بزنیخندهمیبینی که دستای بابا تو صحنن تا مشکلی پیش نیادچشمک

کاربرد جدید میزمون از امروز صبح: 

نسرین جون حسابی زحمتت دادیم.دستت درد نکنه بابت زحمتایی که کشیدیقلب.ایشالله به زودی خدمتتون باشیم و جبران زحمت کنیمچشمک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (24)

مامان ساینا
4 مهر 91 23:00
خاله به قلبونت. ببین چطوری خوابیده. تو ویترین خوش می گدره. می بوسمت عزیزم


زنده باشی خاله ای.خیلی کیف میده.جاتون خالی.
الهام مامان آوینا
4 مهر 91 23:35
استکانی که شکوندی فدای سرت باشه ترنم خانم. این صحنه خواب پدر و دختر هم. نشان دهنده عشق بین اونهاست. عشقتان پاینده و ابدی باد....


ممنون خاله ای
مامان یکتا
5 مهر 91 0:29
درکت میکنم مامانی واقعا حرف زدن بچه هارو نمیشه توصیف کرد بس که شیرین و دلچسبه. انشالله حرفای قشنگ قشنگ بگه ترنم کوچولوی ما
نایسل
5 مهر 91 1:31
چه نازخوابیدن
وای شیطون ناقلا سر از چه جاهییی در اروردی دم بریده


هه هه هه
مامان امیر
5 مهر 91 10:50
سلام فدات چه زحمتی خوشحالمون کردید مرسی از بابت کادوی قشنگتون امیر باهاش کلی سرگرم میشهراستی لطفا عکسارو برا ایمیلم سند کن مرسی


چشم
مامان ماهان نفسی
5 مهر 91 11:40
وا چه قشنگ خوابشون برده این محمد وماهان ولی من انصاف میکنم بالش میزارم زیر سر محمد تو بی انصاف ساعت گذاشتی سر شوهرت رو زمین باشه امان از دست این زنهاوای عاشق عکسی شدم که ترنم روی مبل بقل اون گل پسر نشسته چقدر خانم افتاده الهی فداش


چه کنم خواهر تکون میخورد ترنمی بیدار میشد به زور خوابونده بودش .منم که سرگرم کار خونه بودم یهو دیدم یه ساعت گذشته.تازشم شوهری میگفت من فکر کردم هوشیار خوابیدم.همیشه من کج و کوله میخوابم صبح گردن و کمرم میگیره یه بارم شوهری(بدجنس میشویم هه هه)
زینب السادات(مامان تسنیم)
5 مهر 91 12:27
ماشاالله به ترنم جونم که روز به روز بازیگوش تر میشه و کنجکاوتر
من عاششششششششششق بچه هایی هستم که یه جا بند نمیشن



ممنون.ما بیشتر
کاکل زری یا ناز پری
6 مهر 91 17:25
سلام ترنم شکلاااااااااات میام گازت میگیرمااااااااااااا تو اون عکس دیگه حسابی دخمر بابا شدی و مامانی هم کلی عشق در کرددددددددددد خوشیخت باشید همیشهههههههه رمزو خصوصی می دم عزیزم
مریم
6 مهر 91 18:20
ای من به قربونش برم ماشالله خیلی بزرگ شدهخانمی شده واسه خودش عکساش و ببین
مامان دینا جون
6 مهر 91 20:00
تو را هر لحظه می خوانم/ رضا جانم، رضا جانم منم مست ولای تو/ گدایم من گدای تو نهادم سر به پای تو/ رضا جانم، رضا جانم … میلاد نور مبارک
مامان رومینا
7 مهر 91 12:03
اخی نازی ببین چطوری خوابش بردهچه خوب که باباییه ترنم بلده ترنمی رو بخوابونه.یه کم به بابای رویمنا هم یاد بدیدتورو خدا نگاه با موهای درهمش وسط میز ایستاده میخوام بخورمش این وروجکو


بابایی خدارو شکر عاشق بچس و بچه داریشم الحمدلله خوبه و به وقتش کمک حالمه و گرنه این دخمله شیطون ماشالله همه انرژی آدمو میگیره.همیشه موهاش درهمه خالش.همش گیره هاشو در میاره موهاش درهم و برهم میشن دیگههههههههه.
خاله نفس
7 مهر 91 13:16
وای وای وای یعنی این دخملی انقدر شیطونه من خبر نداشتم اون از میز اون از ویترین اون از لیوان چشمم روشن

دخملی تو جگر منی ها عجیب عاشقتم

هلاکِ اون عکس اولیه شدم کلا" عکسای این تیپی رو دوست دارم چه پدر و دخملِ باحالی/ خیلی عکس قشنگی شده و آفرین به مامانی با این شکارِ لحظش

راستی مامانی از دعایِ قشنگی که برام اومدیو کردی ممنونم با همه وجود حس کردم که از ته دلت گفتی تا خوندم اشکام سرازیر شد/ ممنونم عزیزم و همچنان محتاجِ دعات


مرسی خاله ای بابت مهربونی هات.ایشالله یکی از این شیطونا زودی تو دلت لونه کنه.انگار همین دیروز بود سر زایمان یادت کردم!


مامان یکتا
7 مهر 91 22:09
خصوصی گلم
مهسا
8 مهر 91 12:25
قربونت برم ترنم شیرین زبونای جانم چه ناز خوابیده


مامانی درسا
10 مهر 91 2:11
الهی من بگردم ..... دختری چه ماه شدی یه ماه من نبودم هزار ماشاالله مثل خود خود قند شدی عزیزم ..... مامانی خوشخالم از دیدن روی ماه دختری ....... دوباره میام دارم به همه یه سر کوچولو میزنم ..... هزار تا بوسو داشته باش تا بعد


ممنونم خاله ای زنده باشین
یاسی خاله هیلدا
10 مهر 91 16:08
خوشگله شیطونه من .فکرکنم دسته کمی از هیلدا نداشته باشی اونم میره تو کتابخونه مبشبنه عکسات و شیطونیات و مدله خوابیدنت کلی جیگر و قشنگ بود پرنسس کوچولو
نرگسی
10 مهر 91 17:56
ای جاااااااااااان ببین چجوری خوابیدن .. بووووووووووووووس از لپای ترنم گلی ..


مامان مینا
12 مهر 91 13:22
سلام مامان ترنم خیلی عکساش قشنگه کلی خندیدم به شیرین کاریاش خدا حفظش کنه و امیدوارم روز به روز سر زنده تر بشه دختر نازت ریحانه من بدنیا اومده بیا بهم سر بزن عزیزم
مامان مینا
13 مهر 91 13:37
lممنون از اینکه اومدی و کامنت گذاشتی عزیزم
من خودم اصلا بلد نیستم قنداق کنم بچه رو...
در ضمن سزارین شدم به خواست خودم. مادر شوهرم تا لحظه آخر مخالفت میکرد و اعصابم حسابی به هم ریخته بود ولی بالاخره همونی شد که خودم میخواستم خدا رو شکر
ترنم جون رو ببوس خیلی دوستش دارم. راستی عکسای ریحانه منو دیدی؟؟؟



سلام.بله عزیزم دختر نازت رو دیدم خدا زیر سایه مامان و بابا حفظش کنه.خیلی مواظب خودتون باش
شبنم
13 مهر 91 17:15
این تصویر بالایی،یکی از زیباترین تصویرهایی بود که تا حالا توی نی نی بلاگ دیدم!!
شاید منم سال ها ارزو داشتم که توی خونه ما هم،یه روزی از این صحنه ها و لحظات دیده بشه..اینکه شوهری من هم دخترکوچولوشو بغل کنه و خوابش کنه..نشد دیگه


سلام عزیزم.ممنون از لطفت ولی یادت باشه ناممکنی در حیطه قدرت خدا وجود نداره مهم فقط اراده کردنشه.
مامی اوستا
13 مهر 91 19:28
سلام با اجازتون لینکتون کردم - ماشاالله چه دخمل نازی داری خدا حفظش کنه
نایسل
14 مهر 91 11:58
مرسی عزیزممممم
نایسل
14 مهر 91 12:00
خوش حالم اینقدر خندیدی
مامان آویسا
15 مهر 91 9:38
سلام خوشگل دختر عکسای عمه بهیتو دیدم اومدم ببینم تو به عمه رفتی یا نه؟