نیمه اول از مهر 91
سلام گلکم خوبی؟
گلم بیشتر از 1 هفته است که سرما خوردی و آب بینیت به راهه.دکتر برات5 تا آمپول(4 تا آمپی سیلین و 1 دگزا) نوشته بود که روز اول 2 تا و بقیش هم روزی دوتا زدی یعنی در عرض 2.5 روز 5 بار تزریق داشتی.مامان فدای تو که درد کشیدیاما خوب مامان برا سلامتیت لازم بود برا همین ترجیح دادم یه لحظه غم و دردت رو به بدحالی و بیحوصلگی و درد طولانی.چه کنیم دل مادره دیگه ایشالله خودت مادر میشی میفهمی چی میگم.
گل ناااااازم این روزا سخت ذهنم مشغول اینه که برات از این کارت های آموزش زبان(فعلا فارسی) بگیرم اما نمیدونم خوبه یا نه آخه اینا آموزش خواندن هستن و یه جورایی کلمات رو از حفظ میخونی میترسم بعدا که میزی مدزسه مشکلی پیش بیاد یا دیگه برات درسا جاذب نباشه و حوصله نکنی تو کلاس بشینی.آخه این کارتا 5-6 ساله که اومدن و فکر نمیکنم اونایی که استفاده کردن فعلا مدرسه برن برا همینم میخوام اگه کسی استفاده کرده و بچش به این سن رسیده و میدونه نتیجه این دل نگرانی من چیه بهم خبر بده لطفا!
این موضوع رو تو نی نی وبلاگ(قسمت پرسش و پاسخ)هم به نظر خواهی گذاشتم.
دل مشغولی دیگه مامان این روزا تولد گل دختریه که مصادف با 7 محرم میشه برا همینم مامان جشن دندونیش رو مفصل گرفت(هم دوستان و هم فامیلای نزدیک که 60 نفر میشدن رو دعوت کرد)تا تولد نگیره اما بازم دلش نمیاد اولین تولد گل دخمل رو نگیره پس شاید با تعداد کم برگزار بشه برا همینم مامان از الان درگیر تدارکات جانبی هست
از یه طرفم گل خانومی من 4-5 روزی هست نق نقو شده و همش بخونه میگیره همش باید پیشش باشم و بغلش کنم.قبلا ها خودت برا خودت تو خونه میگشتی و خونه رو زیر و رو میکردی کشوها رو میریختی اما الان فقط بغل تازشم همش حالت گریه داری و نق میزنیمامان بعضی وقتا اینطوری میشهاما 2 ثانیه بعد بازم دلش نمیاد اینطوری میشهمامانه دیگه چه میشه کرد میدونم گلم هم سرما خوردی هم اون دندون چهارمیت با اینکه خیلی وقته باد کرده نزده بیرون و اذیتت میکنه.الهی درد و بلات تو سر مامان
شیطونکم از شب چهارشنبه که میشد 12 مهر یاد گرفتی خودت از رو تخت میری بالا.یعنی تا ارتفاع های 40 سانت میتونی خودتو بالا بکشی نتیجشم اینه که چند باری وسط حموم و دستشویی دستگیرت کردم.الان مامانا میگن این مامانه اصلا مواظب بچش نیست.بابا والله داشتم لباسای خانومو تو روشویی آب میکشیدم دیدم خانوم اومده نشسته کنارم رو پادری دستشویی این از این حموم هم که والله درشو محکم نبسته بودیم منم حواسم بهش نبود گفتم حتما بازم دختری سر کشوهای اتاق خوابه.مامان:ترنم؟ترنم؟نخیر صدایی نیومد تو اتاقم نیستی.یه نیم نگاه سمت حموم.بببببببببببللله خانوم رفتن خودشون حموم کنن.
دیگه... میری پشت در ورودی میشینی خودتو میکوبی بهش و تلق تلق صدا میده کیف میکنی.این جریان با در کمدا و کابینت ها و این قبیل اشیا ادامه داره.
میری سمت در ورودی و آواز دد دد سر میدی یعنی اعتراض برا بیرون رفتن.
2 روز پیش که با مامان جون و باباجون میحرفیدم نمیذاشتی که همش دکمه قطع رو میزدی ما هم صدای هم رو قطع و وصل میشنیدیم نه اینکه چراغ صفحه تلفن روشن و خاموش میشد کیف میکردی.وقتی هم که ازت گرفتم آنچنان گریه ای سر دادی که دل مامان جون اونور خط کباب شد و منم مجبور به قطع تلفن. مامان جونم نگرانت شد با اون گریه بنفشت و بازم زنگ زد که ترنم چه میکنه؟کلی هم افسوس خورد که کاش پیشمون بودین دخترم حوصلش سر میره خوب.اینجا بود میبردمش بیرون
پنج شنبه شب نسزین جون و امیر جون و آقا رضا پیشمون بودن خوش گذشت اما شما وروجکا آویزون (ببخش اینطوری میگم ولی خب نذاشتین بیچاره ها جم بخورن) باباهاتون بودین خب
تا لیوان چای رو میبینی انگشتتو میگیری سمتش و میگی جیییییییییییییییییزززززززززز (یعنی خیلی جیز)
خونمون بازم کن فیکون شده اینبار به خاطر تدابیر امنیتی بابت بخاری
آهاااااااا جمعه پیش (7 مهر) برات یه اسباب بازی آموزش الفبای عمو فردوس گرفتیم که یه آهنگ شاد هم توش داره تا صداشو میشنوی هر جای خونه باشی تند و تند 4 دست و پا میای سمتش و رو دو تا زانوت میشینی و بدنتو تکون تکون میدی و با دستام نانای میکنی.
قبلا فقط وسایل رو از داخل جعبه بیرون میریختی اما الان میتونی توش هم بندازی.یه بار میخواستی اسباب بازیاتو بندازی تو کیف مامان که چون زیپش بسته بود موفق نشدی.
دیگه باید هر چیزی رو تو جای نامربوط خودش جستجووووووووو کنیم از دست جیگر بلای خودم
پریروزی جارو رو زمین بود خانوم خانوما رفتین باتری های دسته جارو رو در آوردین.نمیدونم اونو از کجا کشفیدی.در قسمت باتری هاش هم انداختین کجاااااااااا؟هر چی گشتم دور و بر رو نیافتم بعد از زیر کابینت ها پیداش کردم.
لباستو که عوض میکنم بلوز قبلیت که رو زمینه رو برمیداری و میبری رو سر و دور گردنت میندازی.مثلا میخوای بپوشیش.مامان قررربونت.
دیگه انقدر موقع تعویض پوشکت ورجه وورجه میکنی که بعضی وقتا باندهاش رو در حالت نشسته میبندم برات.نمیخوابی 1 ثانیه که.
روال خوابتم یه ماهی هست اینه:صبح 8 تا 8:30 بیدار میشی تا 1-2 ظهر بیدار بعدشم یه یکی 2 ساعتی خواب بعد بیدار تا 10:30-11 شب البته اگه مهمون داشته باشیم خواب هات به حالت بیدار تغییر حالت داده و پا به پای ما و مهمونا بیدااااااااااااااااااااار باش.شیر هم نمیخوری عمرااااااااااااااا تا خودمون 2 تایی یا با تخفیف بعضییییییی وقتا 3 تایی با بابا باشیم.
فقط کافیه یه بار یه راه میانبر یا راهی برا دور زدن از محدودیت هات ببینی اونوقته که دیگهههههه ....... باید به فکر یه راه چاره دیگه باشیم که این دوران رو به سلامت طی کنی.ان شاء الله.
با آرزوی سلامت و موفقیت برا همه مامانا و نی نی های گلشون و البته پدارای نازنین.
الان آب پاش دستته و یاد گرفتی باهاش آب پاشی کنی.از این به بعد تموم خونه خییییییسسههههه برم تا سیل نبردتمون.هه هه هه.