ترنم ترنم ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

آروم جون مامان و بابا: ترنم

دهه آخر آبان 91

1391/8/29 16:02
1,154 بازدید
اشتراک گذاری

سلام آروم جونمقلب

عزیزکم از این روزای آخر رو به پایان سال اول از زندگیت بگم:

بابا یه انگشتر با سنگ یاقوت کبود تازه خریدن.انگشتر بابا رو خیلی دوست داری.بابا که از سر کار میاد و با هم میشینین میری یه راست سمت دستاشو انگشترشو در میاری دونه دونه تو اون انگشتای کوچولوی نازت میندازی و هر بار دستتو صاف و کشیده نگه میداری و نیگا میکنی تا تموم انگشتات تموم بشن.عاشق این حرکت دستاتم.حسابی پز میدیمژه

دیگه کاملا به کابینت ها و دیوار هم میگیری و خودتو بلند میکنی.دیگه کشوهای بالای میز توالت هم از دستت در امان نیستن و باید اونارم بر حسب خطرناکی برات جابه جا کنم.اوه

خودتو میکشی بالا و میری رو مبل میشینی.خیلی خطرناکه از پایین افتادنت موقع برگشت میترسم.

نمیدونم پست قبل گفتم یا نه ولی میدونی جوجه میگه جیک جیک.انقده بامزه جیک جیک میکنیبغل

کافیه یه بار ببینی چیزی چطور باز و بسته میشه دیگه از دستت در امان نیست .حالا میخواد زیپ کیف باشه-کمد باشه-پنجره باشه یا کیف سی دی که مامان بزرگ برات تازه گرفتن.دستشون درد نکنه یه بلیزم باهاش خریدن.ممنونیم.

تا کلید میبینی روی کمد دیواری های طبقه پایین توی هال که در دسترستن یا کمد جاکفشی با سرعت جت حتی اگه راه مانع دار باشه خودتو میرسونی اونجا.دیروز یه کار جالب ازت دیدم رو یکیشون کلید بود رو اون یکی کمد نه رفتی کلیدو از یکیش در آوردی رفتی سمت اون یکی و میخواستی کلید و بندازی تو قفلش!!!!!!یعنی من تهنایی فدای اون هوش سرشارت عشق کوچولوی من.ماشاللهخیال باطلخدایا شکرت

 اون روز تو همون کمدها که پر از کتابه و سی دی و غیره رفتی از بین اون همه خرت و پرت فقط گیر دادی به وب کم و سیم رابط و اینجور چیزا.نمیدونم این عشق سیم دیگه چیه؟میخوای خانوم مهندس شی ایشالله آآآآآآآآآیا؟ گاوچران

کلا روش یادگیری و جلب شدنت غیر مستقیمه!!!!!!!!!!!!!!!!

مثلا اگه غذارو بذارم جلوت نمیخوری ولی اگه کس دیگه ای بخوره یا در حین بازی جلوت قرار بگیره یعنی خودت کشفش کنی میخوری!!!!!!!!!!!! چی بگم آخه   یا

هزار بار بگم ترنم ببین این فلانه یا ........ توجه نمیکنی ولی کافیه خودت در خلال مکالمه من و بابایی یه کلمه یا حرکتو قاپ بزنی(ببین منو به گفتن چه چیزا وادار میکنی فسقل)دیگه تمومه تو ذهنت موندگاره. اینم یه جورشه دیگه.

مثلا کلمه بله رو اولین بار وقتی من در جواب بابا میگفتم بله بلافاصله بعد از من تو تکرار کردی.

در طول روز کارا و حرفایی رو که بلدی اگه ازت بخوام برام انجام بدی انجام نمیدی مگه اینکه یه نفرو جدید دیده باشی اونم فقط هر کدومو یه بار محض نمونه بار دومی وجود نداره.ببین چقدر از الان خود رای هستی.خدا به دادمون برسهههههههه.چشمک

شیر خوردنت هم که همچنان با تمام فن های کشتی و ورزشی دیگه به راهه.یه جا بند نمیشی که وروجک.تازه بعضی وقتا هم باهاش حرف میزنی و با دست بهش تلنگر میزنی.عجب عالمیه عالم شما نی نی هاماچ

تعویض پوشکتون هم با اعمال شاقه همراهه بعضی وقتا واقعا در حالت فیتیله پیچ تعویض میشی کسایی که کشتی دیدن میدونن فقط سرت رو زمینه و تموم بدنت رو هوا حول پاهات میچرخن.تصور کن!!!!!!

گلکم امروز(دوشنبه ٢٠ آبان ٩١) دو روز مونده به تولدتهورا و ٣ روز به واکسنت نگران(واکسن ١ سالگیتو فقط ٢شنبه و ٥ شنبه میزنن)

تو این دو روز باقی مانده اگه چیزی از قلم افتاده باشه میام اضافه میکنم انشالله

بعدا نوشت ها:

عصر امروز 29 آبان 91 با تمرین من و بابایی سینه زدن رو یاد گرفتی.بغلآدم گریش میگیره از دیدن اینکه یه کوچولوی ناز با نوای یا حسین دست به سینه میکوبه.خدایا رقت قلبمان را پایدار بدار.آمین

و اینکه موفق به فتح کابینت ها شدی و من از این پس کلافه.امروز وقتی خواستی دستتو به کابینت بگیری و بلند شی دستتو به دستگیره قلاب کردی که نتیجش باز شدن کابینت بود و به کابینت ها هم راه یافتی.(29 آبان)

یه کار جالب دیگه که یادم رفته بود بگم اینه که دستتو به لبه میز ناهارخوری یا جاهایی که از قدت بلندترن میگیری و تا جایی که میتونی قدتو بلندتر میکنی فقط رو نوک انگشتات وایمیستی در اون لحظه ها(مثل رقص بالهتعجب).همش میخوای از همه چی سر در بیاری و ببینی ان بالاها چه خبره.اگه احیانا چیزی به دستت گیر کنه سه سوت میاریش پایین.به این دلیل تمام وسایل روی میز در مرکز مجتمع اند تا اطلاع ثانوی.

امروز 29 ام در کابینت رو باز کردی و جارو دستی (نپتون) رو برداشتی و داشتی خونه رو جارو میزدی.قربون دختر تمیز و باسلیقم بشم من. 

چند ثانیه میتونی تنها بایستی و تعادلتو حفظ کنی.

  10 روز پایانی سال اول زندگی ترنمم-آبان ٩١

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (8)

مامان رومینا
29 آبان 91 11:00
ماشالا به ترنمی.به به خانم خانما دیگه پز دادن هم بلد شدناره بچه ها عاشق سیمن رومینا که هر وقت سیم میبینه اگه پریز اوننزدیکیا ببینه میره که سیمو بکنه تو پریز یعنی اینقد از این کارش میترسم


ما که تمام پریزای پایین رو با نوار چسب پهن مسدود نموده اییییییییییم.
مامان اميررضا كوچولو
29 آبان 91 20:06
سلام هزار ماشالاه به اين دخملي مامانش براش اسفند دود كن ... هزار الله اكبر .... از طرف ما هم روي ماهشو ببوسين .....و ......
تولدت مبارك عزيز خالههههههههه


ممنون خاله ای.بوس
مریم--------❤
30 آبان 91 21:49
هورااااااااااااااااا فردا تولدش میشه مبااااااااااااااااارککککککک
مامان آیهان جون
30 آبان 91 22:55
پیشاپیش تولدت مبارک ترنم خانومی، ماشاله به تو گل دختر، فکر میکردم فقط پسرا فیتیله پیچ بلدن نگو دخترا هم ... چقدر کارات شبیه آیهان جونه، همیشه شاد و سلامت باشی
مامان ساینا
1 آذر 91 0:37
عزززززززززیززززززززززززم عششششششششششم تولدت هزاران بار مبارک. می بوسمت یه عالمه
دخمـــــلی
1 آذر 91 1:58
سالگرد تولد زیبایت مبارک گلکم امام حسین پشت و پناهت باد هر کجای این سرزمینی
مامانی درسا
1 آذر 91 2:20
سلام ترنمی عزیزم تولدت هزاران بار مبارک .....انشاالله در پناه این روزای عزیز همیشه زنده باشی و سالم و خندون عزیزم ...... 120 ساله شی ...... یک سالگیت مبارک یک یک یک یک
مامان ماهان نفسی
1 آذر 91 2:25
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااترنم خاله جون 1 ساله شد ببین خاله نصفه شبی پاشد م به ماهان شیر بدم گفتم امروز تولد ترنم خاله جونه بزار برم براش کامنت تولد مبارک رو براش اولین نفر تو روز تولدش بزارم ببین ساعت چنده 2:33 دقیقه نیمه شبعزیزم انشالله 120 ساله بشی تولدتم در کنار خانواده بهت خوش بگذره تولدت میبارک یدونه راست یه دونه چپ یه دونه هم از اون لبای کوچولوت بوس کردم