ترنم ترنم ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

آروم جون مامان و بابا: ترنم

نیمه اول مرداد92

سلام نازگل ملوسم امروز جمعه سر صبحی خوابم نمیومد از 7 اینجام تا عکسایی که چند روزه رو دسک تاپ ریختم رو آماده کنم و برات بذارم. چون عکسای مرداد زیادن در 3 دسته  میذارمشون نیمه اول و دوم مرداد و سفر. این آدمک انگشتی های نقاشی من و ترنمه دخترم از اون به بعد هر وقت خودکار میاد دستش سعی میکنه رو انگشتش آدمک بکشه.به قول مریم جون مامان عسل شیرینم خخخخخخخخخخ. اینجام که آلبوم رو از کشو در آوردن و خودشون آوردن گذاشتن رو پا و نشستن به تماشاااااااااااااااا. حالا برا دیدن ادامه عکسا لطفا بیا ادامه متظرتم     دخترم میخواد پوشک یا به گفته خودش "پوشی" عروسکشو عوض کنه تشریف بیارین بریم جزیره ...
8 شهريور 1392

مرداد 92

 سلام نازگل ملوسکم هفته دوم مرداد 92 : دندون 13 و 14 دو تا نیش بالایی هات در اومدن.هورااااااااااااااااااا.مبارکه. فقط موند دو تا نیش پایینی ها.  9 مرداد چهارشنبه :من و شما  با عمو و عمه و مامان بزرگ  بعد افطار رفتیم پارک .انقدر خندیدیم که نگو شمام به تقلید از عمه همش میکوبیدی رو پات و قهقهه سر میدادی آخه عمه و عمو به بهانه شما و به یاد بچگی هاشون با وسایل بازی بازی میکردن.یه پست مخصوص تصویری ازش میذارم. انشالله. حمعه 18  ام : تعطیلی عید قطر من و شما و بابا با عمو رضا و خاله نسرین و امیر ابوالفضل رفتیم بام مرند (ماریانا)خدمه برامون پتو آوردن با این اوضاع بازم شما از سرما یخ زده بودی و جیکت در نیومد...
2 شهريور 1392

آغاز ماه 22

                                    گل قشنگم 21 ماه با هم بودنمان مبارک                                          ورودت به ماه 22 ام از زندگیت مبارک    کلی عکس و نوشته از ماه 21 ام  باقی مونده انشالله سر فرصت میذارم. تا همیشه عمرت سلامت باشی و ش...
1 شهريور 1392

نیمه دوم تیر 92 به روایت تصویر

سلام ناز نازی مامان برا دیدن شیطنت ها لطفا بیا ادامه  خونه مامان بزرگ .ببین چگده عشق کاکائویی مثل خودم یه دخمل شکلاتی   آب بازی تو بالکن خونه.آقا ما گذاشتیم آب بازی کنی رفتی قشنگ نشستی توش.منم آوردم همونجا زیر  آفتاب حمومت کردم =================================================== ================================================== اینجا من و شما و بابا و مامان بزرگ رفتیم پارک دیگه با ما کاری نداشتی گیر داده بودی همش مامان جون پیشت باشه.من و بابایی هم مانند روزگاران گذشته دو تایی رفتیم نشستیم رو صندلی وبه صحبت ولی  همش چشمون به شما بود و البته صحبت هامون ه...
13 مرداد 1392

نیمه دوم تیر 92

سلام عشقم از 19 تیر ماه رمضان شروع شده.التماس دعا از همه دوستان گلم.همزمان برنامه عمو پورنگ هم شروع شده که شما فقط قسمت های نمایشی رو میبینی و نه کارتون های میان برنامه رو.هه هه دختر گلم پنح شنبه 20 ام  حین مکالمه با مامان جون و باباجون  وقتی گفتیم بگو دلم تنگ شده    میگه  "ت شوده" دوست دارم "دوسیت " عزیزکم تا میخواد بیاد بغلم میاد میزنه رو پام و میگه "بدل بدل "با فتحه البته که لباس پوشیدن :هفته 3 تیر :سعی میکنی لباس هاتو خودت بپوشی بهضی وقتا میری از کمدت شلوار میاری تا پات کنی البته یه طرز خنده داری ها تا حالا که نتونستی .باز در پوشیدن جوراب موفق تری شده فقط انگشتات رو بپوشونی.هفته 4 :تونستی خودت شلو...
31 تير 1392

سالگرد عروسی

                                 پنجمین سالگرد عروسیمون مبارک      آشنایی :7 خرداد 84    عقد:یکشنبه-روز میلاد حضرت محمد و امام جعفر - 27 فروردین 85   عروسی :چهارشنبه-ولادت حضرت علی-26 تیر  87 تولد ترنم عزیزم :سه شنبه-1 آذر 90-   آشنایی تا عقد :10 ماه و 20 روز    عقد تا عروسی :2 سال و 2 ماه و 30 روز تقریبا 2 سال و 3 ماه تمام     عروسی تا  وجود نی نی نازمون :2 سال و 7...
26 تير 1392

نیمه اول تیر 92 به روایت تصویر

 سلام نازگل من     بیا ادامه لطفا  ١ تیر 92 پارک ترافیک ======================================================= 2 تیر 92-جین مکالمه با مامان جون یا به قول خودت مامانا ===================================================== 3 تیر 92 تولد مامان ==================================================== 6 تیر  92  پنج شنبه- گل سرای صقا ============================================== ٧ تیر 92 ====================================================== 8 تیر 92 ===================================================== 9 تیر 92 ====...
18 تير 1392

نیمه اول تیر 92

سلام فرشته نازم جیگر طلای مامان از این ماه سعی میکنیم یه روز در میون یا شده هفته ای  دوبار ببریمت پارک. تو پارک ترافیک عاشق یه سنجاب شدی که  به واسطه فنری که داره جلو و عقب میری یا به قولی میشه پیتیکو پینیکو کرد باهاش.سرسره هم دوست داری ولی اوایل یه کم بالا رفتن از پله هاش برات سخت بود ولی الان ماشاله بهتر شدی.کلا بیشتر توجهت به نی نی ها هستش تا وسایل بازی.بیشتر میخوای با نی نی ها دوست شی و نازشون کنی لپشون رو بکشی و یا ببوسیشون مهربون من اما نمیدونم چرا بوسیدن فقط مخصوص آقا پسراست؟ عکساش تو پست تصویری 3 تیر هم که تولد مامان بود بابا ظهرش رفت سونا بعد از اومدنش یه تولد کوچیک 3 نفره گرفتیم و بعدشم رفتیم پارک شما بازی ...
15 تير 1392

قشنگه "یه نصیحت به خودم" بعدها برای ترنمم

مادامی که این اطفال در کنارت هستند , تا می توانی دوستشان بدار , خود را فراموش کن و به ایشان خدمت نما شفقت فراوان خود را از آنها دریغ مدار , مادام که این موهبت با توست قدرش را بدان ونگذار هیچ یک از رفتار کودکانه آنها بدون قدر دانی بماند , این شادمانی که اکنون در دست توست مدت زیادی نخواهد ماند . این دستان نرم کوچکی که در دست تو آشیانه دارد در حالی که در آفتاب قدم میزنی همیشه با تو نخواهد بود , همین گونه این پاهای کوچکی که در کنارت می دوند , و یا صداهای مشتاقی که بدون وقفه و با هیجان هزاران سوال از تو می کنند تا ابد نیستند. این صورت های قابل اعتماد که به طرف تو توجه می کنند , یا بازوان کوچکی که بر گردن تو حلقه می شوند و لبان نرمی...
10 تير 1392