ترنم ترنم ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

آروم جون مامان و بابا: ترنم

شرح و تصویر چند روز اخیر

سلام عسلکم.   امروز عصر قراره بریم خونه دوست مامان(هانیه جون)که یه کوچولوی 4 ماهه داره.محمد صدرا جون که وقتی خودت تقریبا همسن الان اون بودی رفته بودیم دیدنش که تازه به دنیا اومده بود. اینم چند تا عکس از این چند روز اخیر: آخه باباجون نمیدونی من علاقمند به تکنولوژی ام منو گذاشتی اینجا.بعد نگی چرا به هم ریخته سیستم ها.از ما گفتن.بعدش به مامان میگی چرا با تو جلو لب تابه دست درازی نمیکنه سمتش.خب فرق مامان و بابا اینه دیگه.شما منو روزی 3 ساعت بازی میدی ممنوعیتم نمیذاری ولی مامان مجبوره قانونمند عمل کنه چون باید با من از صبح تا شب سر و کله بزنه منم که خانوم و تابع مقررات. اینجام خانوم گل حاضر شدی بریم خونه خاله جون بابا زیارت...
10 خرداد 1391

هفته اول خرداد 91 به روایت تصویر

سلام گلکم من عاشق کیتی ام.امیدوارم ترنمی هم دوسش داشته باشه.ست کیتی جون ( قاب عکس رو عموجون گرفته-انگشتر رو مامان جونم از مشهد گرفته-گیره سر رو هم عمه جون)  با تشکر از دست اندرکاران  وقتی ترنم خسته از بازی خوابش میبره ترنم رو پای عمو جون خوابش برده ترنم رو تاب خوابش برده پی نوشت: هفته اول از ماه هفتم  از سال اول زندگی ترنم ...
6 خرداد 1391

عکسای 5 و نیم تا 6 ماهگی

سلام دوس جونیا یا ادای احترام با کلاه از نوع ترنمی   اینجا دسته گلم آماده شده بره عروسی اونم برا اولین بار اینجام  تو اتاق تعویض لباس (جا قحطه؟آخه تو سالن برا عکس گرفتن گیر میدادن )   ترنم با مدل تربچه نقلی موهاش   مدل خواب جدیدت پاورقی :عکسای 5 و نیم تا 6 ماهگی(هفته 4 اردیبهشت) ...
27 ارديبهشت 1391

جدید ترین ها

سلم عزیزک دوست داشتنی مامان. عسلم 2 روزیه که از 7 صبح بیدار میشی . سه شنبه 29 -1-91 بابا برات دندونی گرفت که عکسشو میذارم. قبل از این این وظیفه خطیر رو به ترتیب: دست و پای عروسک حسنی کوچولو و عروسک تربچه-عروسک آوار خونت -دندونی کنار جغجغه نارنجیت- هاپو زردت و صد البته انگشت های دست و پای خودت و بعضی وقتا هم دست مامان و بابا بر عهده داشتن.البته هر چی که میتونستی بگیری دستت یه راست میرفت تو دهن ها.   دیگه اینکه دیروز(30-1-91) صبح ساعت حدودای 7:30 -8 صبح رو تختخواب تونستی در حالت نشسته چند ثانیه ای رو بدون کمک بشینی.عصر که بابا اومد بهش نشون دادیم و اونم کلی ذوقید .منم ازت از حالت نشستنت عکس گرفتم.رکوردت فعلا 1 ...
31 فروردين 1391

2 هفته پایانی فروردین 91 به روایت تصویر(4:5 تا 5 ماهگی)

دسته گلم از حموم در اومده ترنم و اولين خرابکاري.ببين دست عروسکتو در آوردي از جاش ماماني.قبلا هم خيلي سعي کردي ارگت رو ناکار کني بس که زمين انداختيش.اما خدارو شکر فعلا  سالمه. اينجا داشتي با کفشدوزکت کشتي ميگرفتي تا دوربين رو ديدي  ........ ترنم به ماماني:اي بابا بازم که ما رو غافلگير کردي مامان بلا ترنمم ميتونه رو دستاش بايسته و سرشو بالا بگيره موهام خوشملن؟؟ غلت زدن فقط تا اين مرحله.نميتوني دمر شي! عزيزم  روزها رو تو تشکت تو هال جلوس ميکني! بعد از چند ديقه شيرجه ميزني درست سمتي که بالش نذاشتم و بعدشم ناله که بياين منو بلند کنين! ترنم و تاپ و دامن اهدايي خاله شيوا (عیدی) ترن...
29 فروردين 1391

چند تا عکس از 13 تا 18 فروردین 91

 سیزده بدر حیاط خونه مادر بزرگ پدری!  بابایی اونجوری آتیش روشن نمیکنن که!بیا منو ببر یادت بدم!  اهم اخبار:ترنم روزنامه خوان می شود!  اینجا تازه واکسن 4 ماهگی رو نوش جان کردی ملوسک مامان  عصرونه مهمونی (ساندویچ چیکن استروگانف)  آماده شدم برم مهمونی خونه همسایه پایینی مون  اولین بار نشستم تو صندلی غذام  اومدیم هندونه رو بدیم دستت ژستی باشه برا عکس.خانومم از فرصت استفاده کردی و تا تونستی بخور بخور کردی نوش جونت مامان  نشسته بودی افتادی به پهلو کم هم نیاوردی ها!تکیه دادی به دستت و خیره شدی به دوربین. شیطون بلای من  پای چپ ترنم و جای واکسن 2...
20 فروردين 1391

اولین پست عکس در سال 91

این سفره هفت سین خونه مامان جون که با هر آنچه در منزل مهیا بود درستش کردیم عاشق این موهای پریشونتم مامان و این چشای شیطون بلات وقتی خیره میشی تو چشای مامان  اینم جوجوی من بعد از خوردن شربت با هزار ترفند این جا عسلم داره آهنگ گوش میده تا خوابش ببره تو این عکس عزیزترینم لباساشو پوشیده تا بشینه پای اولین 7 سین عمرش اینم اولین گوشواره هایی که زینت گوشای کومچول ترنم جون شدن ترنم جون به تنگ ماهی ها هم رحم نکردی و داری با لثه های بی دندونت گاز میزنی لبه های تنگ رو ترنم و جعبه کادویی اهدایی خاله جونش در عید 91 دامن تکی کادویی خاله جون.تاب دامن که هدیه دادن یه کوچولو هنوز بزرگه بعدا میپوشم بب...
10 فروردين 1391