ترنم ترنم ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

آروم جون مامان و بابا: ترنم

تکامل کارای قبلیت

1390/12/6 11:34
829 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخمل عسل مامانبغل.دیگه حسابی شیطون بلا شدی مامان.تو خونه هر کی راه میره با چشات تا جایی که امکان داره تعقیبش میکنی.تا یه مانعی نیاد جلوی چشای قشنگت دست بردار نیستی.وقتی تو هال میشینی تو کریرت یا تو جات دراز کشیدی وقتی مامان یا بابا از جلوت رد شن به محض دیدنشون تند و تند دست و پا میزنی و سر و صدا راه میندازی تا بیان پیشت و باهات بازی کنن.چند روزی بینیت کیپ شده بود اولین بار که خواستم برات قطره بینی بریزم همش دست و پا میزدی و تقلا میکردی. اما دفعه های بعدش راحت و آروم اجازه دادی این کارو بکنم.انگار فهمیدی راه بینیت رو باز میکنه تعجبدوربین عکاسی رو خوب خوب میشناسی و تا میبینیش بهش خیره میشی.وقتی میگیرمت جلوی آینه لبخند میزنی و بعد شروع میکنی به سر و صدا در آوردن.وقتی کوچولویی میبینی چشات همش دنبال اونه و با لبخند دنبالش میکنی و میخوای باهات دوست شه(2 روز پیش نوه همسایمون که اسمش الناست رو دیدی و این کارارو از خودت بروز دادی جیگرم.دقیقا 1 سال ازت بزرگتره).اینم بگم که اصلا با دمرو موندن رابطه خوبی نداری و همش نق و نوق میکنی تا برگردونیمت.اما عوضش عاشق نشستنی.تا وقتی تو جات باهات بازی میکنیم خوشت میاد و سرحالی اما اگه یه بار بلندت کنیم دیگه حاضر نیستی دراز بکشی تو جات و بازی کنی.همش سرتو میاری بالا و از پاهاتم کمک میگیری تا بتونی بلندشی.یه دیقه آروم و قرار نداری همش ورجه وورجه میکنی تو راه بری چی میشی مامان گاوچران.فکر کنم اون موقع باید تمام کار و زندگیمو بذارم و دنبال تو راه بیفتمعینکدوست داری فقط باهات حرف بزنیم و بازی کنیم برا همینم هست که وقتی مهمونیم یا مهمون داریم بهت خوش میگذره و کمتر اذیت میکنی.فقط موقع گشنگیته که نوبت به من میرسهخیال باطلوالبته اگر خوابت بیاد که حسابی هم بدخلق میشی و گریه هایی میکنی که گوش فلک رو کر میکنه(و البته بین خودمون بمونه بعضی وقتا منم از شدت گریت گریم میگیره و پا به پات گریه میکنم).خلاصه گریه نمیکنی نمیکنی گریه کردنی هم گریه نگو.............. .نگرانصبحا که از خواب پا میشی ماشالله حسابی سرحالی.حتی اگه کسی هم باهات بازی نکنه یه نیم ساعتی با خودت مشغولی با خوردن دست و با دستای کوچولوی نازت بازی کردن که البته مامان تهنات نمیذاره و عروسکاتو میده بهت یا خودش برات آهنگ میذاره و دست و پاهای خوشملتو ورزش میده.شمام از این کار حسابی  لذت میبری و خندست که تحویل مامان میدی و مامانم برات غش و ضعف میکنه جیگر طلا.وقتی رو تشک تعویضتی مامان معمولا دور پات کهنه میپیچه و میذاره یه کوچولو راحت باشی که اون موقع ها 180 درجه با پا زدن های مکررت میچرخی و وقتی مامان از شستن دستاش برمیگرده شما رو سر و ته میبینهنیشخندعاشق آب و حمومی و تو حموم جیکت هم در نمیاد هزار ماشالله.مامان یه ماهی هست که وان ات رو گذاشته تو حموم برات و میذاردت توش تا بازی کنی اما فقط 2-3 بار آخه هوا سرده و میترسه سرما بخوری.اکثرا فی الفور میبرمت حموم(فوقش 7 دیقه)و رو دستام نگه میدارم و میشورمت.دیگهههههههههه فعلا چیزی یادم نمیاد.تا بعد فرشته کوچولوی مامانماچماچماچ

چند تا عکس بعدا برات میذارم.از اسفند ماه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان یه بچه که هنوز به دنیا نیومده
6 اسفند 90 18:50
سلام مرسی مامان ترنم عزیز.....
عکس ترنم که میبینم فکر میکنم شب تو عسل خوابوندینش.....شیرنی از نگاهش معلومه ماشاالله و لا حول و لا قوه بالله....


سلام.نظر لطفتونه خاله.
مامان ساینا
7 اسفند 90 23:12
وای خاله جونی ماشاله چقدر کارهای قشنگ قشنگ بلد شدی. درست مثل ساینا.


مامان یکتا
8 اسفند 90 11:36
ناناز خاله دیگه ماشالله داری روز به روز بزرگتر و خانم تر میشی. میبوسمت