ترنم ترنم ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

آروم جون مامان و بابا: ترنم

100 روزگی

1390/12/11 10:11
1,279 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دل مامانبغل100 روزگیت مبارک.انشالله سلامت و شاد 100 ساله شی.چه زود گذشت 100 روز با تو بودن.عزیزم  تو همین مدت کم کلی وابستت شدیم هم من و بابایی و هم هر کسی که یه بار دیدتت. اصلا انگار قبل از تو زندگی ای وجود نداشت و همش با ما بودی عزیز دل مامان.هر روز و هر لحظه بیشتر و بیشتر از قبل عاشقت میشیم مامانی.تموم لحظه های با تو بودن ریباست و وصف لذتش نا محدود و وصف ناپذیر.دلم برات صعف میره وقتی تو چشام خیره میشی و سر و صدا در میاری و ااااااااو اووووووووو و قه قوووووو میکنی .بعضی وقتا اینقدر این صداها رو کشش میدی که معلومه میخوای همین طور باهات حرف بزنیم و بازی کنیم.بعضی وقتا هم آروم و کوتاه و لوس صدا در میاری که اونوقته که مامان به بابا میگه داره دخترم باهام درد و دل میکنهچشمکاکثرا طولانی حرف زدنت نصیب بابا میشه و درد و دلات نصیب منمژهالهی که درد و بلات بخوره تو سر مامان و تو همیشه بی درد باشی و مرفه و البته موفق.بعضی وقتا که حوصلت بیسته با در و دیوار و تموم وسایلای خونه حرف میزنی بلند بلند و کشیده.هوهوووووووووو.هاااااااااااااااااااااااااااا. بعضی وقتا لباتو برا مامان ور میچینی و لوس میشی و حالت گریه به خودت میگیری.دیگه مامان وقتی بغلت میگیره خودتو حسابی تو بغل مامان رها میکنی و چنان سرتو به سینم میچسبونی که اون لحظه رو با هیچی تو دنیا عوض نمیکنم.دوست دارم اون لحظه پایانی نداشته باشه.فکر کنم قشنگ حس امنیت رو درک میکنی.آخه قبلش فقط شیر میخواستی و خواب ولی الان همین که ما پیشت باشیم و آرومت میکنه البته بعضی وقتا.خوب اینم غنیمته آخه قبلا ما خودمونو میکشتیم هم آروم نمیشدی.مامان چند روریه خوابت بد شده.خواب که یهو میزنی زیر گریه چشاتم وا نمیکنیا انگار خواب بد میبینی؟سوالنگراننمیدونم که.کی مامان تو رو اذیت میکنه؟بگو از صحنه روزگار محوش کنمگاوچرانکاش میتونستی بحرفی و بهم بگی چرا نا آرومی گلم.خلاصه بلند میشم تو خونه میچرخونمتو   کلی قربون صدقت میرم(شمام چشت همچنان بسته است ها)تا دوباره آروم شی و راحت بخوابی.دیگه بیشتر از چند دیقه اگه مامان رو نبینی حوصلت سر میره و شروع به نق و نوق میکنی.برا همینم مامان با کریرت بعضی وقتا میبردت آشپز خونه.تا حالا پلو گذاشتن-هویج سوپ و خورشتی خرد کردن-چای دم کردن-جارو زدنو اتو کشیدن رو یاد گرفتی.قهقهه آخه مامان باید در حین کار باهات حرف بزنه تا حوصلت سر نره.منم شروع میکنم به توضیح دادن کاری که میکنم خوووووووووووب.مژهجیگر طلااااااااااای مامان.ماچ

آروم جونم خیلییییییییییییییییییییی دوست دارم خیلیییییییییییی زیاد.بغل عاشششششششششششششششقتم.قلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

خاله نسرین
11 اسفند 90 11:52
سلام 100روزگیت مبارک انشا...100سالگیت رو جشن بگیریدقربونت بره خاله دخملمون بزرگ شده برا خودش خانم شده از اینجا میبوسمت


ممنون خاله جون.کم پیدا شدین.ما هم
عمه بهی
11 اسفند 90 13:25
100 روزگیت مبارکاااااااااااا باشه عمه جونی
مامان آیهان جون
11 اسفند 90 21:19
100 روزگیت مبارک فرشته کوچولوی نازنینننننننننننننننن آیهان هم مثل تو، یه وقتایی با یه گریه ناجور از خواب بیدار میشه، انگار که کابوس دیده باشه، وقتی بغلش میکنم و باهاش حرف میزنم، آروم میشه... همیشه رویاهای زیبا ببینی خاله جون
مامان یکتا
11 اسفند 90 21:34
الهی بگردم که شما این همه کار یاد گرفتی.عروسی شدی خاله جون. انشالله صد ساله بشی ترنم جونم. وماهم بیایم اینجا بهت تبریک بگیم
مامان رومینا
11 اسفند 90 23:40
صد روزگیت مبارک ترنم کوشولو.ایشالا 100 ساله شی و همیشه لبت خندون در کنار مامان بابای مهربونت.خدا تو رو واسه اونا و اونا رو واسه تو حفظ کنه.آمین
مریم مامان عسل
12 اسفند 90 0:05
100 روزگیت مبارک عزیزم. ایشالا 100 سال عمر با عزت داشته باشی زیر سایه بابا و مامان. راستی که شما نی نی ها خییییییلی کاراتون شبیه همه!
راستی عسل هم گاهی توی خواب گریه میکنه! مامان بزرگم میگه فرشته ها میان به خوابش و باهاش شوخی میکنن و سر بسرش میذارن و الکی میگن مامانت رفته، دیگه جی جی نداره بخوری. بچه هم لباشو جمع میکنه و میزنه زیر گریه. بعدش باز میگن نه مامانت هست کنارته. بعدش نی نی توی خواب میخنده!
شاید این یه خیال باشه اما خیال شیرینیه. مگه نه؟!


مامان ماهان نفسی
13 اسفند 90 14:17
الهی من قربونت برم انشالله100سالگیت فدات بشم که کارات این ماهانه منه عزیز دلم دوستدارم با عکسای جدیدوقشنگت خاله رو به وجد بیاری پس زود زود بیا برام عکساتو بزار دوستتتتتدارم


ممنون خاله و چشم
یاسی خاله هیلدا
13 اسفند 90 14:45
100 روزگیت مبارک عزیزم ایشالا تولد 100 سالگیت عزیزه خاله .بوسسسسسسسسس برای ترنم جونم
مامان ساینا
13 اسفند 90 16:34
سه رقمی شدن اعداد زندگیت مبارک عروسک خانم.


ممنون خاله مهربون
مامانی درسا
14 اسفند 90 8:03
قربونت برم ترنمی که اینقدر با مزه شدی خاله . دوست دارم هزار تا نه نه ده هزارتا نه نه ..... تا .


سحر مامان آراد
16 اسفند 90 12:27
عزیزکم 100 روزگیت مبارک 120 ساله شی خاله
مامان عرشیا
16 اسفند 90 19:16
عزیز دلم دخملی نار نازی صد روزگیت مبارک .ایشاالله 120 ساله بشی .