تب
سلام گل دخترم.آروم جونمهیچ وقت حال نداریت رو نبینم مامان.درد و بلات بخوره تو سر من
بازم با یه خبر بد اومدم.ببخشید مامانی
عاقبت از اونچه میترسیدم سرم اومد.عزیز دلم تب کردی
یعنی از چیه؟واکسنتو که تقریبا 1 هفته پیش زدی(15 ام).از اینه که همه چیو میبری تو دهنت؟ نیدونم که ..........
دیروز سر ظهری حس کردم یه کوچولو بدنت گرمه برا همین لباساتو کم کردم(با شورت موندی)طرفای ساعت 7 که بابا اومد سر و گردن تا شکمت داغ بود مامانی برات تب سنج گذاشتم 38:7 .استامینوفن بهت دادم و در یک طرح ضربتی پاشویه و دست شویه و دستمال رو سرت که بعد از حدود 1 ساعت طاقت فرسا برا من و بابایی و شیر خوردن تبت پایین اومد و خوابت برد.این قضیه در طول شب هم با تب های 39:1 و 38:8 تکرار شد ساعت حدود 12 شب و 4 صبح که هر بار یه 2 ساعتی بالا سرت بیدارباش بودیم تا تبت پایین بیاد و خوابت ببره.صبح ساعت 9:20 دمای بدنت 37:8 بود مامان.امیدوارم زود خوب شی گلم.دلم برات کبابه.الانم داشتی رو تختت بازی میکردی دارم مینویسم ولی کم کم داری گریه سر میدی.تا بعد که با خبرای خوش برگردم